۲۴ ساعت

05 مارس
۱ دیدگاه

خاطرات زمستانی از کوچه‌های کابل

( هفدهمین سال نشراتی )

تاریخ نشر :  جهارشنبه ۱۵ حوت  ( اسفند ) ۱۴۰۳  خورشیدی ۵ مارچ  ۲۰۲۵   میلادی   ملبورن  استرالیا

خاطرات زمستانی از کوچه‌های کابل
نوشته از :  ولی شاه عالمی
زمستان‌های کابل همیشه با برف‌های نرم و سفید، صدای خنده‌های بچه‌ها و شور و هیجان بازی‌های کودکانه پر بود. من ولی شاه، و   بدارانم هر یک هارون جان همایون جان  همراه با برادرزاده‌ام وحید جان، هر سال منتظر اولین برف بودیم تا دوباره شور بازی‌های زمستانی را زنده کنیم.
در کوچه‌های ، سرک اول تپه خیر خانه، بچه‌های محل جمع می‌شدند. صبح که می‌شد، قبل از اینکه کوچه از رد پای مردم پر شود، ما با دست‌های یخ زده از خنک و نفس‌هایی که در هوای یخ‌زده بخار می‌شد، اولین نفرای بودیم که به تپه بالا می‌رفتیم. وحید جان از همه کوچک‌تر بود، اما دلش از ما بزرگ‌تر! با شور و شوقی که داشت، از همان اول شوق  کاغذپرانی و یخمالک‌ زدن را داشت.
یکی از بهترین لحظه‌ها وقتی بود که سر تپه می‌رسیدیم، یک نگاه به پایین می‌انداختیم و بعد با شوق، یکی‌یکی روی برف یک بالا پوش چرمی ویا یک تشت بزرگ را میگذاشتیم  و بالایش می نشستیم وز بالای تپه سورجه میزدیم . هر که زودتر تا  پایین تپه می‌رسید، فریاد پیروزی سر می‌داد. بعضی وقت‌ها، وسط راه تعادلمان را از دست می‌دادیم و روی همدیگر می‌افتادیم. صدای قهقهه‌هایمان با صدای برف‌هایی که زیر پاهای ما  خرد می‌شد، در کوچه می‌پیچید
کاغذپرانی هم عالمی داشت، هر کدام کاغذ پران های رنگه را که از قبل آماده کرده بودیم،  قیل میکردیم  و باد سرد کابل آن‌ها را به این‌سو و آن‌سو می‌برد. اما لذتش به این بود که هر که باد را بهتر می‌خواند، گدی پرانش دیرتر سقوط می‌کرد. وحید جان همیشه می‌گفت: “من یاد گرفتم چطور باد(شمال) را فریب بتم !” و وقتی که کاغذ پرانش بیشتر از  ما در آسمان پر می کشید، به افتخار،  فریاد می‌کشید، کاغذپران در ٱسمان چسپیده!
زمستان‌های کابل بسیارسرد بود، اما با دوستی‌ها و بازی‌های ما گرم می‌شد. هنوز هم هر وقت برف می‌بارد، یاد آن روزها می‌افتم؛ یاد تپه‌های پوشیده از برف، یخمالک‌بازی‌های پرهیجان، کاغذ پران ها که در آسمان می‌رقصیدند و خنده‌هایی که در کوچه‌های کابل طنین‌انداز می‌شدند.

ولی شاه عالمی

 

 

یک پاسخ به “خاطرات زمستانی از کوچه‌های کابل”

  1. admin گفت:

    محترم ولی شاه جان عالمی عزیز خاطرات زیبای تان همیشه جاودانه باد ، زیبا قلم زدید.
    باعرض حرمت
    قیوم بشیر هروی

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما