بوى بهار
( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : پنجشنبه ۱۶ حوت ( اسفند ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۶ مارچ ۲۰۲۵ میلادی – ملبورن – استرالیا
بوى بهار
بوی بهار آمد ، من بوی یار خواهم
از گل نه عطر و بویى، زلفِ نگار خواهم
هر شاخ سبزِ با باد بینم رقص رقصان
من دستِ یار به دستم، در نوبهار خواهم
غنچه لبان شکفته، اما چه حاصل از آن؟
لب های خندهریز ش با برگ و بار خواهم
ابرِ بهاری آمد ، بارید بر سر ما
با یک نگاهِ دلکش، آن گلعذار خواهم
نور سحر نمایان بر دشت و کوه و صحرا
اما من از دلِ شب، چشمِ خمار خواهم
هرسو نسیم جاری، مستی دهد به گلها
من باده ای ز عشقش،هر دم کنار خواهم
شب با چراغ ماهی ، راهِ سحر گشاید
من ماهِ شب چهارده، در شام تار خواهم
لاله ز خاک روید، سرخ از غرور سرکش
من یار سرکشم را دل بى قرار خواهم
روشنا شده اسیر و دل داده بر نگاری
من بر دیار یارم قول و قرار خواهم
داود کبیر روشنا
جناب روشنای عزیز قلم زیبای تان همیشه رنگین و طبع تان رسا بادم ، زیبا سرودید.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی