اسپینوزا در باب اهمیت شناخت
( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : یکشنبه ۲۴ حمل ( فروردین ) ۱۴۰۴ خورشیدی – ۱۳ اپریل ۲۰۲۵ میلادی – ملبورن – استرالیا
اسپینوزا در باب اهمیت شناخت
اسپینوزا درست نوشت که رسالت فلسفه اشک ریختن و یا خندیدن نیست؛ بلکه درک کردن و شناخت است. او[اسپینوزا] این مطلب را با بیان دقیقتری درچپتراول، بخش چهارم کتابش«رساله ی الهی[الاهیات] – سیاسی چنین فرمول بندی نمود:
«من سعی کرده ام تا کردارهای انسانی را تمسخر نکنم؛ و برای آنها گریه نکنم و نی هم از[کردارهای نامبرده] نفرت داشته باشم؛ بلکه [این کردارها] را درک نمایم.»
باروخ اسپینوزا به مثابه ی یکی ازفیلسوفان هلندی در قرن هفدهم میلادی تاثیر بسزایی را بالای اندیشه های مدرنیته از خود بجا گذاشت که زمینه را برای عصر روشنگری در قرن هجدهم فراهم ساخت.
یادداشت های فلسفی اسپینوزا برای کشوروجغرافیایی بنام افغانستان کنونی که ما درآن زندگی می کنیم و هنوز که هنوز است داخل جاده ی مدرنیته نشده؛ بلکه با یک پسگرد ارتجاعی به عقب نوسان و سیران دارد، مصداق پیدا می نماید.
دروضعیت کنونی؛ ما دارای تحلیلگران و مفسرین سیاسی زیادی هستیم که به جزعده انگشت شمار بدون شناخت و درک دقیق از وضع نابسامان اجتماعی تاریخی و سیاسی وطن؛همه منادیانی اند که یا از وضعیت موجود و گذشته ما شکوه و گریه سرمیدهند و یا هم بر شعور مردمان این سرزمین می خندند. در حالیکه وضعیت کنونی نیازاساسی به تفسیر و گلایه ازحال و گذشته نداشته؛ بلکه شناخت و درک درست برای تغییر تقدیر و سرنوشت مردمان این مرزوبوم الویت اصلی ما را تشکیل می دهد.
برای چنین تحلیگرانی که در بالا از آن گفته آمد؛ شاید توصیه خواجه شمس الدین محمد شیرازی متخلص به “حافظ” غزلسرای بزرگ شعر و ادب پارسی در قرن هشتم هجری سزاوار حال و احوال آنها باشد:
بر بساط نکته دانان خود فروشی شرط نیست
یا سخن دانسته گو ای مردِ عاقل، یا خموش
با درود های فروان
نعیم سلیمی
جناب سلیمی صاحب ممنون از مطلب زیبای تان ، سعادتمند باشید.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی