حشمت امید
حشمت امید
جنوری ۲۰۱۲
از ماست که برماست.. !
تاریخ نشر جمعه ۱۶ جدی ۱۳۹۰ ششم جنوری ۲۰۱۲
کی قطره ، قطره زهــر بریزد به جـام ما
کام کی شاد گشته ، که تلخ است کام ما
بر زین اسپ سرکش ما، کی نشسته باز
قاپیــده کی زدست ِ خـــود ما ، لجــام ما
محترمه عزیزه عنایت
از عزیزه عنایت
** قا فله ء اشک **
قیوم بشیر هروی
ملبورن – استرالیا
پنجم جنوری ۲۰۱۲
قیوم بشیرهروی
برف
عبدالکریم (خشنود هروی کهدستانی)
عبدالکریم (خشنود هروی کهدستانی)
عجب گنجینه ایست
تاریخ نشر چهار شنبه ۱۴ جدی ۱۳۹۰ چهارم جنوری ۲۰۱۲
عجب گنجینـــــه ایست برمن، قناعت
یقینـــــــآ کا ین برا یم،خوش بضاعت
چنان گنجیست،که اِتمامش محال است
بکن شکر خُــدا، وز او ا طــــا عت
دکتور شهیرنثاری
نویسنده: دکتور شهیرنثاری
خشونت ، ترور ، تجاوز . . . زنانیکه باید همچنان
قربانی بدهند !
تاریخ نشر سه شنبه سیزدهم جدی ۱۳۹۰ – سوم جنوری ۲۰۱۲
خشونت ، ترور و تجاوز . . .عباراتی که بعد از ده سال مشق دموکراسی و حکومتداری با حضور و حمایت فعال و چشمگیر اکثر کشور های قدرتمند جهان در افغانستان ، همچنان سرخط اخبار را رقم میزنند !
درطول یک ماه اخیر این سومین باریست که خشونت علیه زنان به فجیع ترین شکل آن قربانی میگیرد. دستان خشن و ظالم اینبار از نو عروس چهارده ساله قربانی میگیرد. عروس خوردسالیکه شاید به آرزو زندگی نو، دنیا رویاها و امیدهایش را از دریچه خانه شوهرش مینگریست.
بنا بر گزارشها خانم سحرگل به دلیل تن ندادن به تن فروشی از سوی شوهر و فامیل شوهرشماه ها شکنجه شده است که آثار زخم و شکنجه در بدنش مشاهده میشود.
سید همایون شاه عالمی
۲جنوری ۲۰۱۲ م
کرنرزول – کارولینای شمالی
ایالات متحده امریکا
شکست ناروا
تاریخ نشر سه شنبه سیزدهم جدی ۱۳۹۰ – سوم جنوری ۲۰۱۲
تنگــــست دلم نوا شکــــــسته
در بطــــن گــلو صدا شکسته
قلــــبم شده بین هـــــزار پاره
کم پُرس دل از کجـــا شکسته
استاد شیراحمد یاور کنگورچی
استاد شیراحمد یاور کنگورچی
۲۱ جدی ۱۳۷۷ هجری خورشیدی
افغانستان
شــوق وصال
تاریخ نشر دوشنبه دوازدهم جدی ۱۳۹۰ – دوم جنوری ۲۰۱۲
صهبـای عشـق سـوی جنـون می برد مرا
کـم می کنــم ولیـک فـزون می برد مرا
خواهم که سرافرز شوم در دیار عشق
دلداد گـــی به طرف نگون می برد مرا
احمـد محمود امپـراتور
احمـد محمود امپـراتور
۸ جـدی ۱۳۹۰ هجری خورشیدی
دیار غم
تاریخ نشر دوشنبه دوازدهم جدی ۱۳۹۰ – دوم جنوری ۲۰۱۲
هوای سرد زمستان و باد های خُنک
زمین بی نم و برف و، فضائی خاک آلود
به کوه و دامن و شهر و دیار غم بیزد
کجاست نان تیار، کجاست خانهء گرم و کجاست برق و ذغال..!
سلیمان کبیر نوری
سلیمان کبیر نوری
آهای هموطن !
تاریخ نشر یکشنبه یازدهم جدی ۱۳۹۰ – اول جنوری ۲۰۱۲
آهای هموطن !
مگذار همچو پار :
آید به شهر ما
چون مور- چون ملخ
حکایت ۱۶۱
توهم بر دری هستی امیدوار
پس امید بر درنشینان بر آر
« سعدی»
عدل و عاطفه
تاریخ نشر یکشنبه یازدهم جدی ۱۳۹۰ – اول جنوری ۲۰۱۲
سلطان محمود غزنوی (۴۲۱ – ۳۸۸ ) یک شب دچار بیخوابی شد و ازین پهلو به آن پهلو می غلطید و چون هرچه کوشید که بتواند استراحت کند ممکن نشد ناچار از جا برخواسته عدهء از پاسبانان را به تفحص فرستاد تا ببیند که اگر ظلمی بر کسی واقع شده است او را بحضور بیاورند ولی پاسبانان باز گشته اظهار نمودند که ما کسی را نیافتیم.
بازهم سلطان هر قدر سعی بجا آورد خواب به چشمانش راه نیافت ، از آنرو برخاست و خود در کوچه و بازار شهر به تفحص پرداخت تا اگر داد خواهی باشد داد او داده شود!
