تنهایی
تنهایی
نوشته نذیر ظفر
ورجینیا
۱۲ – ۴ – ۲۰۱۲
تاریخ نشر جمعه ۲۵ حمل ۱۳۹۱ – ۱۳ اپریل ۲۰۱۲
میان ظلمت غم از تو یاد میکردم
به شمع و انجم و شب اعتماد میکردم
نبود همرهء من هیچکس درین منزل
دلم به دیدن عکس تو شاد میکردم
تنهایی
نوشته نذیر ظفر
ورجینیا
۱۲ – ۴ – ۲۰۱۲
تاریخ نشر جمعه ۲۵ حمل ۱۳۹۱ – ۱۳ اپریل ۲۰۱۲
میان ظلمت غم از تو یاد میکردم
به شمع و انجم و شب اعتماد میکردم
نبود همرهء من هیچکس درین منزل
دلم به دیدن عکس تو شاد میکردم
شهابِ شوق
قیوم بشیر
ملبورن – استرالیا
دوازدهم اپریل ۲۰۱۲
صدای ناله به گوشم رسیده همسایه
گمان برم که برگ ها تکیده همسایه
چه شد مگر که طوفان انقلاب آمد
به هر کناره خونی چکیده همسایه
ازین دیوار تا دیوارِ دیگر
نعمت الله پژمان
هرات / افغانستان
تاریخ نشر پنجشنبه ۲۴ حمل ۱۳۹۱ – دوازدهم اپریل ۲۰۱۲
شتابان آمد و خواب مرا برد
پلنگِ شیشه مهتاب مرا برد
ازین دیوار تا دیوارِ دیگر
دلِ تصویر ها قاب مرا برد
طــــلا ق
تتبع ونگارش :
الحاج امــیـــن الـدیــن « سعـیـدی – سعید افـغــانی»
مـدیـــر مرکزمطـالعات سـتراتیژیک افـغان و مسؤول
مرکز کلتوری دحــق لاره- جـرمـنی
تاریخ نشر پنجشنبه ۲۴ حمل ۱۳۹۱ – دوازدهم اپریل ۲۰۱۲
خوانندﮤ محترم !
قبل ازهمه خدمت شما بعرض برسانم، که طـلاق دردین مقدس اسلام حکمت است نه حکم ، در روایتی از ابن عمر( رض ) آمده است که : پیامبر اسلام محمد صلی الله علیه وسلم در مورد طلاق فرموده است :
« أبغض الحلال إ لى الله الطلاق. وما أحل الله شیـٱ أبغض الیه من الطلاق » (مبغوض ترین – زشت ترین – حلال ها پیش پروردگار طلاق است . هیچ چیز حلالى نزد الله مبغوض تر از طلاق نیست ) (راوى حدیث : احمد ، ابوداوود ، ابن ماجه وحاکم به سند صحیح ).
رباعیات و دوبیتی ها
از : الحاج محمد ابراهیم “حبیب زی “
قسمت هفتم
تاریخ نشر پنجشنبه ۲۴ حمل ۱۳۹۱ – دوازدهم اپریل ۲۰۱۲
به چشـم تنگ و بیـداد زمـانـه
مـراد دل دهـد با صـد بهـانـه
لبت را میکند تر روحت منور
اگر خوانی به او از دل ترانه
درمانده گی
صالحه وهاب واصل
۲۸ – ۲- ۲۱۱
هالند
تاریخ نشر چهارشنبه ۲۳ حمل ۱۳۹۱ – یازدهم اپریل ۲۰۱۲
به کی گویم خدا یا از غم خود
ز سوز سینه و از ماتم خود
چرا قهر خدا ناید به آنان
که می گیرند دست و پای انسان
بازهم دست جنایتکاران از خدا بی خبر با حملات انتخاری جان تعدادی از مردم بیگناه و مظلوم ما را گرفت ، روح قربانیان این حادثه را شاد و نفرین ابدی بر مجریان و مسببین این جنایت می فرستیم.
قیوم بشیر
ملبورن – استرالیا
دهم اپریل ۲۰۱۲
چرا ، چرا؟
امروز دلم دو باره گرفت ای خدا چرا
دور از وطن به رنج و غمم مبتلا چرا
تاکی اسیرِ وحشتِ پیر جنایتیم
زان ناکسان که قتل کنند بی صدا چرا
شمس الدین محمدی
تاریخ نشر سه شنبه ۲۲حمل ۱۳۹۱ – دهم اپریل ۲۰۱۲
سالنگ مسیر پر رنج برای مردم! ده ها سال است که از ساختمان این گذرگاه میگذرد ولی تا اکنون توجه آنچنانی از طرف دولت مردان برای حفظ بهتر این گذرگاه صورت نگرفته است. زیرا از بدو ساختمانش تاکنون جان هزار ها تن را گرفته و هزار ها تن دیگر را به ماتم عزیزان شان کشانیده است. و هنوز هم، همه ساله ده ها تن را به کام مرگ می فرستد.
عاشقانِ میهن
قیوم بشیر
ملبورن – استرالیا
هشتم اپریل ۲۰۱۲
تاریخ نشر دوشنبه ۲۱حمل ۱۳۹۱ – نهم اپریل ۲۰۱۲
منم مریضی که دردم به جزء وطن نبود
به سرزمین غریب رنگی از چمن نبود
ستاره ها بدرخشند ولی نه مال منند
به شامِ تارِ من اینجا ره ی عدن نبود
بازم کبوتر می شود
نعمت الله پژمان
هرات / افغانستان
تاریخ نشر دوشنبه ۲۱حمل ۱۳۹۱ – نهم اپریل ۲۰۱۲
بیش ازین آشفته می خواهی اگر خواب مرا
اندکی وا کن گرهِی روحِ بی تابِ مرا
هرچه زندانی کنی بازم کبوتر می شود
در دلِ دیوار سنگی عکسِ بی قابِ مرا
میلهء بهاری
نوشته نذیر ظفر
۸ – ۴ – ۲۰۱۲
ور جینیا – امریک
تاریخ نشر دوشنبه ۲۱حمل ۱۳۹۱ – نهم اپریل ۲۰۱۲
فصل بهار ؛ میله ء یاران خوشست
شو خی و گلگشت عزیزان خوشست
سا یه ای بید و لب هر جو یبار
گویم اگر راست به پغمان خوشست
وفا در گلرخان عطر است در گل
من این را خوانده ام روزی بدفتر
« ایرج »
دو گوشوارهء ماریه
تاریخ نشر یکشنبه ۲۰ حمل ۱۳۹۱ – هشتم اپریل ۲۰۱۲
ماریه بنت ارقم ( که یکی از شاهزاده خانم های عرب و از خانوادهء شهریاران بنی حفته بود) یک جفت گوشواره داشت که در هریکی از آنها مرواریدی به اندازه تخم کبوتر بکار رفته بود و قیمت آنرا در حدود چهل هزار دینار معین کرده بودند.
شاهزاده خانم موصوف ، گوشواره ها را به خانه کعبه هدیه نمود وخزانه دار کعبه آن ها را در بیت شریف آویخت !
در زمان خلیفه عبدالملک بن مروان (۶۵-۸۶) گوشواره های مزبود بتصرف او در آمد و هنگامی که دختر خود فاطمه را به عقد نکاح عمر بن عبدالعزیز (۹۹-۱۰۱) در آورد ، گوشواره ها را بفاطمه بخشید.
پیک مراد
باستقبال غزل شیوا و دلنشین شاعر فرهیخته و والامقام
قیوم جان بشیر هروی عزیز
الحاج محمد ابراهیم زرغون
فوردا – ناروی
هشتم اپریل ۲۰۱۲
« صبح امید می رسد، مردن اهریمن بوّد »
مژده دهد « بشیر » ما پیک مراد من بوّد
سوخت تنم در انتظار مژه تکید و بیقرار
صلح رسد به اعتبار ضامن این وطن بوّد
قامت ما خمیده شد پرده درید و چیده شد
درد مند
نو شته نذ یر ظفر
۴ – ۴ – ۲۰۱۲
ورجینیا-امریکا
تاریخ نشر یکشنبه ۲۰ حمل ۱۳۹۱ – هشتم اپریل ۲۰۱۲
اشکها در مان درد ما نشد
نا له ها پایان درد ما نشد
سو ختیم و سو ختیم تا انتها
سو ختن سا مان درد ما نشد
قصیده ای نصیحتگرانه به کوچه گردان سایتهای انترنتی
محمد عزیز( عزیزی)
۷ – ۴ – ۲۰۱۲
تاریخ نشر یکشنبه ۲۰ حمل ۱۳۹۱ – هشتم اپریل ۲۰۱۲
برادران وخواهران محترم !
السلام وعلیکم ورحمه الله وبرکاته
از چندی بدینطرف یک تن از کمونیستهای افراطی رژیمهای قبلی بصورت پیهم مقالات ونوشته جات گندیده وعفنی را که از سایتهای کمونیستهای ایرانی ومجوسیهای ساسانی ایران که بر علیــه دین مقدس اسلام ( حضرت ذات باریتعالی – جناب پیامبراسلام (ص) – قرآنکریم و… ) وشعایر دینی ( مانند نماز – روزه حج و….سایر عبادات اسلامی ) نوشته اند ؛ آنها را کپی کرده وقسما با افرازات خود مخلوط کرده واکثرا آن نوشته ها را در سایتهای کمونیستهای افغانی وایرانی دوباره به نشر میرساند وبعضا دیده شده نوشته های این آدم گنده دهن ، وبد زبان ، در سایتهای برادران مومن مان نیز بصورت دزدکی اقبال نشر پید میکند وبعد از اینکه با اعتراض خواهران وبرادران مسلمانان افغانی خود مان مواجه میشود از روی صفحات سایتهای اسلامی نیز برداشته میشود.
درد بیدرمان
صالحه وهاب واصل
۲۸ – ۳ – ۲۰۱۱
هالند
تاریخ نشر شنبه ۱۹ حمل ۱۳۹۱ – هفتم اپریل ۲۰۱۲
خـدا دل را بـرای غـــم بـــه من داد
جگرپُـرخون دو چشم نـم به من داد
ز من بـگـــرفت عشـــق و آرزو را
خوشی و شادی ها را کم بـه من داد
آشیانـه میسازم
شاه محمود قادری
کابل
تاریخ نشر شنبه ۱۹ حمل ۱۳۹۱ – هفتم اپریل ۲۰۱۲
سراپاخونم وبانقش زمانه میسازم
مجبورم وبانــازهردیوانه میسازم
میسوزم بـه اشکی کزمژگانی چـکد
به هرگنجی دلــم را ویرانـه میسازم
صبح امید
قیوم بشیر
ملبورن – آسترالیا
هفتم اپریل ۲۰۱۲
باز دو باره در سرم یادِ وطن وطن بود
هر طرفش نظر کنم باغ وگل و چمن بود
خسته ی زار غُربتم رحمی نما بحال من
خدای مهربان من زخم ِ دلم کُهن بود
صبح سعادت
محمد اسحاق ” ثنأ ”
ونکوور – کانادا
ششم اپریل ۲۰۱۲
تاریخ نشر شنبه ۱۹ حمل ۱۳۹۱ – هفتم اپریل ۲۰۱۲
باز به گلشن رسید شاهد فصل بهار
ابر به بارت کند لولو و گوهر نثار
سنیل و هم نسترن نرگس و هم یاسمن
رسته به صحن چمن چلوه گرازهرکنار
خط قرمز
نعمت الله پژمان
هرات / افغانستان
تاریخ نشر شنبه ۱۹ حمل ۱۳۹۱ – هفتم اپریل ۲۰۱۲
با قهوه قسمت کرده بودم غصه هایم را
آن شب که پنهان کردم از خود ردِ پایم را
دودِ پریشان خاطرِ بی خانه ای بودم
سیگار بیخود جستجو میکرد جایم را
صدای عشق
قیوم بشیر
ملبورن – استرالیا
ششم اپریل ۲۰۱۲
در امتداد یک شب ظلمانی و سیاه
وانگه که دیو حادثه بیداد می نمود
فریاد یا مدد ز حوالی بلند شد
روزی که خانه را غمی برباد می نمود
بــــاز آمـــــد بهــــــــار
احمد محمود امپراطور
۱۷ – حمل ۱۳۹۱
افغانستان
تاریخ نشر جمعه ۱۸ حمل ۱۳۹۱ – ششم اپریل ۲۰۱۲
بــــاز آمـــــد بهــــــــار و نـــامد او
چشــــــــم در انتظار روی نـکو
باز جامی شـــــراب امیـــــــــــــدم
خالی از می شد و ، شکست سو
ساعتی با همه
نوشته نذیزظفر
تاریخ نشر پنجشنبه ۱۷ حمل ۱۳۹۱ – پنجم اپریل ۲۰۱۲
تلویزیون یکی از وسایل ارتباط جمعی تصویری مهم در حیات اجتماعی بشر است.
تلویزیون در همه جوامع بشری رول بارز پخش ؛ تبلیغ و ترویج را دارد که باید در راستای هدفمند مورد استفاده قرار گیرد که متا سفانه امروز معکوسا متناسب است , در اکثر کشور ها چینل های تلویزیونی از طرف دولت اداره و کنترول میشود و کوشش می شود تا مطابق خواست های جامعه بر نامه ریزی گردد و دستاورد های تبلیغاتی آن در سا حات احیای فر هنگ ؛ مذ هب و سیاست و بر نامه های انکشافی و اقتصادی مو ثر باشد . در کشور عزیز ما بعد از تحول ۱۳۵۷ تلویزیون با وجودیکه دنبال رو یی پا لیسی اتحاد شوروی سابق را میکر د و زبان حزب و دولت سر اقتدار بود مگر بر نامه های آن با وجود مشکلات تخنیکی و امکانات محدود که ناشی از کمبود وسایل تخنیکی عصری آن وقت بود ؛ به مراتب بهتر از تلویزیون های سر مایه گذاران امروز است. زیرا کنترول و تفتیش در هر ساحه عاری از مفاد نیست و از جانب دیگر نصب کدر های مسلکی و مجرب خود در ساخت بر نامه اثر گذار است.
بنام خدا
بهار
سید اسحاق دلجو حسینی
شانزدهم حمل ۱۳۹۱ چهارم اپریل ۲۰۱۲
اسلو – ناروی
تاریخ نشر پنجشنبه ۱۷ حمل ۱۳۹۱ – پنجم اپریل ۲۰۱۲
نه ساغرنه ساقی نه شاهد نه صهبا
جدایم زیار ودیارو غریبم وتنها
***
در این وادی حیرت افزای هستی
نشد حاصلی زین همه شوروغوغا
هیزم
نوشته نذیر ظفر
تاریخ نشر پنجشنبه ۱۷ حمل ۱۳۹۱ – پنجم اپریل ۲۰۱۲
دل بداغ عشق بر یان گشت ورفت
یار ما از ما گریزان گشت ورفت
بلبلان سر ها به زیر بال کرد
نا امید از ابر نیسان گشت ورفت