اشک لرزان
تاریخ نشر یکشنبه ۱۴ سنبله ۱۳۹۵ – چهارم سپتامبر ۲۰۱۶ – هالند
اشک لرزان
محترم سید همایون شاه “عالمی”
نشد یک اشک ِ احساسی چکد از رویمژگانی
نشد دلسوز برخیزد شتابد گه به احسانی
تاریخ نشر یکشنبه ۱۴ سنبله ۱۳۹۵ – چهارم سپتامبر ۲۰۱۶ – هالند
اشک لرزان
محترم سید همایون شاه “عالمی”
نشد یک اشک ِ احساسی چکد از رویمژگانی
نشد دلسوز برخیزد شتابد گه به احسانی
تاریخ نشر یکشنبه ۱۴ سنبله ۱۳۹۵ – چهارم سپتامبر ۲۰۱۶ – هالند
منحنی شدی
«غمخواباشی»
گاهی تو از نجیب و گهی از غنی شدی
در جنگ داخلی چقدر تو فنی شدی!
تاریخ نشر شنبه ۱۳ سنبله ۱۳۹۵ – سوم سپتامبر ۲۰۱۶ – هالند
تاریخ نشر شنبه ۱۳ سنبله ۱۳۹۵ – سوم سپتامبر ۲۰۱۶ – هالند
نظمی برای مرید و مراد
( یا مردم و رهبر )
«غمخوارباشی»
تیر غنی به خاک عبث خورد باز هم
هشیارشو برادر تاجیک و ازبکم!
تاریخ نشر جمعه ۱۲ سنبله ۱۳۹۵ – دوم سپتامبر ۲۰۱۶ – هالند
اوضاع میهن !
محترمه خانم عزیزه عنایت
وطن دامـان تـو سبـزو قشنـگ است
دریغـا جای گل باروت وجنگ است
تاریخ نشر جمعه ۱۲ سنبله ۱۳۹۵ – دوم سپتامبر ۲۰۱۶ – هالند
تصویری گویای هزاران راز
اندیشه ی مفلوک
محترم نورالله وثوق
……..
به پیشِ کودکانِ پخته بازی ها تماشایی است
میانِ کلِّه ی خامم هنوز آوای بابایی است
تاریخ نشر جمعه ۱۲ سنبله ۱۳۹۵ – دوم سپتامبر ۲۰۱۶ – هالند
از غم فردا گذشت
محمد معروف نیکزاد
عمر من در حیرت و رنج ها گذ شت .
همچو گرد چرخ کنان از گوشه صحرا گذشت.
تاریخ نشر جمعه ۱۲ سنبله ۱۳۹۵ – دوم سپتامبر ۲۰۱۶ – هالند
مفعول و مفاعیل و مفاعیل و فعولن
تیغهء ابرو
محترم ولی پوپل
رفته ز برم دل سوى آن غالیه گیسو
گمگشته در آن سلسله و حلقهء آن مو
تاریخ نشر پنجشنبه ۱۱ سنبله ۱۳۹۵ – اول سپتامبر ۲۰۱۶ – هالند
دو دلداده
محترم سید محمد میرزایی
خروش و غٰرشِ دریاى عشقیم
طنینِ نغمهِ، در آواى عشقیم
تاریخ نشر پنجشنبه ۱۱ سنبله ۱۳۹۵ – اول سپتامبر ۲۰۱۶ – هالند
فرهاد ” دریا “به استرالیا و نیوزلند می آید وپیش از آمدن
گپ های کمیاب او با خواننده های هفته نامه ء ” افق “
نویسنده و هم گپ؛ ضیا
خواننده های گرامی!
شاد هستم به بهانۀ شنیدن صفیر روحنواز از حنجرۀ سفیر صلح و باهمی “فرهاد دریا” که به حق خود را نزد مردمش به اثبات رسانیده که او هنر را و آنهم والاترین و ظریفترین شکل هنر ( موسیقی) را منحصراً به خاطر وسیلۀ معیشت و براورده ساختن ابتدایی ترین نیاز های مادی و معنوی در زنده گی هنری اش به کار نبسته، بلکه این بخش از آگاهی جمعی را در حد توان و امکان، به منظور تسلط بر واقعیتها و رهگشا به سوی پیروزیها و غلبه بر دشواریها پنداشته وچه به جا که بر وفق ضرورت زمان به مردمش آواز خوانده و از متن صدایش گلواژه های فرحت زای شعر را از باغستان تغزل و دارو بخش به خسته گان و راهنما به گمکرده راهان را بازتاب داده است.