تاریخ نشر : شنبه ۱۶ سرطان ( تیر ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۶ جولای ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – استرالیا
یادی از زنده یاد استاد عبدالغفور برشنا ،شاعر، ترانه سرا ، نویسنده ، نقاش ، طراح،
کارتونیست ، نمایشنامه نویس ،داستان نویس، مترجم و آموزگار شهیرِ کشور.
قیوم بشیر هروی
۶ جولای ۲۰۲۴ میلادی
ملبورن – استرالیا
به سلسله معرفی فرزانگان سرزمین ما اینک یادی می کنیم از شخصیت چند بعدی هنری ، فرهنگی و ادبی کشور زنده یاد استاد عبدالغفور برشنا.
عبدالغفور برشنا فرزند سردار امیر محمد خان در سال ۱۲۸۵ خورشیدی در شهر کهنهء کابل دیده به جهان گشود. دوران ابتدایی را درمکتب ” ترقی ” آغاز و در ادامه شامل لیسهء حبیبیه شد و بعدآ در زمان شاه امان الله خان با جمعی دیگر از محصلین به کشور آلمان فرستاده شد تا تحصیلات عالی اش را در در رشته طب در آنجا ادامه دهد. اما فطرتآ او علاقه فراوانی به هنر های زیبا داشت و همین امر باعث تا در آلمان شاگرد ” مکس لیبرمن ” شده و همچنین در بخش آموزش رسامی ، حکاکی روی سنگ و فن جدید چاپ و طباعت در اکادمی های هنر واقع در شهرهای مختلف آلمان چون برلین ، لیپزیک ، موشن و بریمن تحصیل کرد.
او این استعداد هنری را از مادرکلان بی بی فاطمه معروف به ” بی بی فاطو جان ” خواهر وزیر محمد اکبر خان و دختر امیر دوست محمد خان که با پدرکلانش محمد علی خان ازدواج نموده بود به ارث برده بود.
” بی بی فاطو جان ” که در خوش نویسی بخصوص خط نستعلیق و شکست مهارت قابل وصفی داشت تأثیر زیادی روی نواسه اش داشت.
او پس از اتمام تحصیلات به کشور بازگشت و بعنوان معلم در مکتب صنایع ، مدیر در همان مکتب و مدیر در مکتب نجات کارکردو همچنان در تقویت هنرنقاشی از نزد نقاش شهیر کشور مرحوم پروفیسر غلام محمد میمنه گی که همسایهء دوران کودکی او بود بهره جست.
همزمان نسبت استعداد عالی اش در رشته موسیقی و آواز خوانی جهت فرا گیری اساسات موسیقی نزد استاد نوروز ، استاد غلام حسین و استاد قاسم افغان زانو زد و دیری نپایید که با نام مستعار « رنگریز » آهنگ های زیبایی ساخت که برخی از آنها قرار ذیل می باشد:
– او خانم کجا میری ، چقدر به ناز میری .
– من لالهء آزادم ، خودرویم و خود بویم .
– نه من وصل ونه هجران می پرستم.
– در این حدیقه من آن نخل خشک ِ بی ثمرم.
– به نازی که لیلا به محمل نشیند.
– شوخِ طناز بیا.
– باغوانه ورو ورو ټولوه د باغ گلونه.
او علاوه بر سرودن شعر به ساختن کمپوز ها و تصانیف فراوانی برای هنرمندان بنام کشور آماده نموده که میتوان به برخی از آنها چنین اشاره نمود:
ای نگار من ، گل عذار من برای ( استاد جلیل زلاند ) ، پورته که چشمان برای ( میرمن آزاده) ، من لالهء آزادم برای ( استاد عبدلوهاب مددی) ، دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما برای ( احمد ولی) ، گر رفتی مزار باغبان باشی برای ( ذبیح الله روح انگیز) وهمچین ( استاد حفیظ الله خیال) که همه با زیبایی خاصی آنها را اجراء نمودند.
همچنین کمپوز های از مرحوم استاد برشنا توسط ، محمد رفیع و منادی از هنرمندان شهیر هندوستان اجراء شد که درفلم های « دزدِ شهر » و « وقت » روی پرده سینما رفت.
از نوشته های چاپی استاد برشنا میتوان از:
کاکه اورنگ و کاکه بدرو ، باد آورده را باد میبرد ، نیکی وبدی ، قفلِ دل ، لیان دختر پادشاهِ باختر و یک فامیل کوچی نام برد وهمچنین مقالات علمی وادبی زیادی را توانست از زبان های آلمان و انگلیسی به دری ترجمه نماید که ترجمه زندگی امیر شیر علی خان از زبان آلمانی به دری یکی ازآنهاست.
نمایشنامه های مشهور مرحوم استاد برشنا عبارتند از:
لالا ملنگ ، تونل و مریض عشق که آنزمان مورد توجه و استقبال فراوان مردم قرار گرفت.
این هنرمند چند بعدی در بخش های مختلف دولتی ایفای وظیفه نمود که از آنجمله میتوان از:
آمر نشرات رادیو افغانستان و سپس رئیس رادیو کابل که توانست در آن زمان پای تعداد زیادی از هنرمندان را به رادیو باز کند که از آنجمله میتوان از:
استاد دٌری لوگری ، بی بی خدیجه ضیایی با نام هنری میرمن پروین و نطاقان زن چون میرمن لطیفه کبیر سراج و برخی دیگرنام برد.
اتشهء کلتوری افغانستان در تهران ، مشاور وزارت معارف و مدیر مطبعه دولتی نام برد که توانست زمینه چاپ رنگه با قطع و صحافت زیباتر را نیز فراهم سازد.
از کار های هنری استاد برشنا میتوان از تابلوی از تابلوی مراسم تاج گذاری احمدشاه درانی، سلطان محمود غزنوی، شیرشاه سوری، چارچتهٔ کابل و مناظر بالاحصار کابل نام برد .
او علاوه بر کار های رسمی با مطبوعات کشور نیز همکاری داشت و در نشرات مختلف چون :
ژوندون ، آریانا ، اصلاح ، انیس و برخی دیگر داستانها ، مقالات علمی و آموزنده ودر قالب طنز مطالب انتقادی اش را همراه کارتون هایش بچاپ میرساند.
از مرحوم استاد برشنا آثار زیاد هنری در شهر های نیویورک ، مسکو ، پیکنگ ، قاهره ، دهلی ، تهران ، سوفیا ، دوشنبه و کنیس فرانسه به نمایش گذاشته شده است همچنین بیشتر از ۲۰۰ اثر نقاشی رنگ آبی ، نوک آهنی و سوخته کار وی در شهر های مختلف آلمان به نمایش گذشته شده است که مورد استقبال گرم هنردوستان وهنرشناسان قرار گرفته است.
قابل یادآوریست که در سال ۱۹۶۸ میلادی به پاس خدمات فرهنگی و تلاش های استاد برشنا در راه رشد و توسعه روابط کلتوری بین کشور آلمان و افغانستان ، مدال عالی دولتی آلمان توسط رئیس جمهور آن کشور به وی اهدأ شد.
در ضمن سرود ملی اولین جمهوری افغانستان که شعرش از استاد عبدالرؤوف بینوا بود از کمپوز های مرحوم استاد برشنا بود.
مرحوم برشنا سالها بعد درمورد اینکه چگونه بجای داکتر شدن هنرمند شد در یک مصاحبه چنین گفته بود:
” من قبل از سفر به آلمان به سرمفتش صدراعظم هاشم خان گفتم: ممکن است یک داکتر شوم اما یک داکتر بد، اما ممکن است که یک نقاش شوم اما یک نقاش خوب. او در جوابم گفت که امروز در افغانستان ما به داکتر ضرورت داریم، فعلاً نقاشی به کدام درد ما میخورد؟ ”
و اما اتفاق نادری که در زمان حیاتش رخ داد ، تدویر محفلی بود که بخاطر تقدیر از کارکرد ها و شخصیت علمی آنمرحوم درست یک هفته قبل از وفاتش توسط وزارت اطلاعات وکلتور وقت دایر شده بود که وزیر اطلاعات وکلتور پوهاند دکتور عبدالرحیم نوین شخصآ از خدمات بزرگ او تقدیر بعمل آمد.
زنده یاد استاد عبدالغفور برشنا ، شخص متواضع ، حلیم ، خوش برخورد ، مهربان ، پرکار و درحین حال بذله گو بود که سرانجام بتاریخ ۲۵ جدی ۱۳۵۲ خورشیدی در کابل جان به جان آفرین سپرد و در حالیکه تعدادی کثیری از دوستان ، آشنایان ، مأموران دولتی ، وزیر داخله و وزیر اطلاعات و فرهنگ پوهاند دکتور عبدالرحیم نوین حضور داشتند ، در شهدای صالحین بخاک سپرده شد . روحش شاد ویادش گرامی باد.
منابع :
تارنمای لمر.
دانشمنامه آزاد.
قاموس کبیر افغانستان.