چشم کور و گوش کر
تاریخ نشر جمعه ۱۹ عقرب ۱۳۹۶ – دهم نوامبر ۲۰۱۷– هالند
چشم کور و گوش کر
محترم استاد عبدالهادی رهنما
زتند باد حوادث تنم چو مشت پر است
که یار از من دل خسته سخت بی خبر است
پیام خود که فرستم به سوی او دانی
چو آه سرد بر آهن دمیده بی اثر است
ز جور های کسان پیش یار شکوه خطاست
خدا نکرده که از چشم کور و گوش کر است
بهار آمد و موسیچه و پرستو باز
به نغمه های پیاپی به باغ جلوه گرست
خلود جلوه آن دیدگان آبی رنگ
چو خاطرات جوانی همیشه در نظر ست
هنوز رویش آن نو بهار و طرف چمن
به کشتزار تنم چون درخت بارور است
از آن دیار گذشتم ولی چه سان گویم
که آسمان دوچشمم هنوز پر گهر ست
جوانی از بر من همچو یار رفت دریغ
درین خرابه کنون جغد شوم نوحه گرست
منم و گوشه تنهایی و هزاران درد
و کاروان خیالم تمام در سفر ست
اگر چه یار به پرسان من نمیاید
به انتظار رخش دیده ام به سوی درست
عبدالهادی رهنما
درود به استاد محترم جناب آقای عبدالهادی رهنما ، تشکر از سروده زیبا و عالی تان. بازهم مانند همیشه جالب و خواندنیست. موفق باشید. مهدی بشیر
درود ها بر برادر ادیب و روشن ضمیرم محمد مهدی جان بشیر