هفتمین مجموعۀ شعری محترمه خانم عنایت
تاریخ نشر سه شنبه ۲۱ قوس ۱۳۹۶ – ۱۲ دسامبر ۲۰۱۷– هالند
محترمه خانم عزیزه عنایت مبارک
*********************
تقدیم کننده : محمد مهدی بشیر
********************
در این هفته خواهر عزیز و گرامی ام نویسنده ، شاعر و همکار گرامی سایت ۲۴ ساعت محترمه خانم عزیزه عنایت لطف کردند هفتمین اثر جدید و مجموعه شعری شانرا تحت عنوان شام نیلی که اخیر آ با قطع ، صحافت و دیزاین زیبا ست و چندی قبل در شهر کابل به تیراژ هزار نسخه اقبال چاپ را یافت با یک کتاب دیگر بنام مرد اسیر که گزینۀ داستان های کوتاه شان میباشد که آنهم با قطع و صحافت عالی در زمستان ۱۳۹۳ در چاپخانه شهمامه کشور هالند با تیراژ هزار نسخه چاپ شده بود و قبلا هم برایم فرستاده بودند باز هم توسط پست ارسال نموده اند که کتابخانه ۲۴ ساعت را غنی ساخته است و جهان سپاس از ایشان.
خانم عنایت اکنون در کشور هالند زندگی میکنند و مانند هزاران هموطن ما از دست ظلم ، جرم و جنایت مجبور به ترک وطن شد و دریکی از مکاتب متوسطه هالند بحیث آموزگار ایفای و ظیفه مینماید .
خانم عنایت در ولسوالی اندخوی ولایت فاریاب چشم به جهان گشودند و تحصیلاتشان را در شهر کابل به اکمال رساند ه اند و مدت ۲۵ سال در ادارات دولت وقت کار کرده اند. وی از سال ۱۳۵۵ خورشیدی به سرودن اشعار و نوشتن مقالات پرداخته اند که در بسیاری روزنامه ها و سایت ها به خصوص سایت ۲۴ ساعت نشر شده است . که دو پارچه از اشعار زیبا شان از این کتاب انتخاب نموده تقدیم عزیزان مینمایم .
الهام ازغزل زیبای ابوالمعانی بیدل
محترمه خانم عزیزه عنایت
مطلع غزل :
بسکه از ساز ضعیفی هــا خبر داریم ما
چنگ میگردیم اگر یک ناله برداریم ما
شام بی سحر
تا زانــد وه وطـن خــون جگــرداریـم ما
هرنفس چون ابرنیسان چشم تـرداریم ما
سوختیم درآتش ودامان میهن غرق خون
صبح وشام اوضاع تاروپرشررداریم ما
چنـد سـازیم بـا همه بیـداد وظلم نـاکسان
آی تـا دشمن ازایـن کـاشـانه بـرداریم ما
خون بجـوشد دردل دریای کابل هموطن
داغ ازخـون شهیـدان درجگـــرداریـم ما
شهرومسکن سوختند درآتش جنگ وستم
مـلــــت آوارۀ شهـــروگـــذر داریــم مــا
آی تا با هم نمـایـم دوست از دشمن جــدا
ازچه رو ظلمی روا بـریک دگرداریم ما
فقـرتـا دست وغـریبـان است با اهل وطن
سفــره هـا بی نـان و شام بی سحرداریم ما
سخـت محتاجیم بــرامـداد هـرخـارو خــسی
گـرچـه ملک بـا عطای سیـم و زر داریم ما
ای(عزیزه ) چیست این آشوب دردامان ملک؟
هــروجـب هـرگـوشـۀ پـرازخطـرداریـم مــا
۱۰ / ۸ / ۲۰۱۵
هالند
******************
محترمه خانم عزیزه عنایت
۲۸ / ۱/ ۲۰۱۴
هالند
همه درفکرمیهن، میهن است خوار
به هــرسوقتل وغارت کشـته بسیار
زعمــری آفتــاب صلح بــرچیــــد
زکشــوردامنـــش را ای وطــندار:
کشیــده ره، فســاد وظـلــم و بیــداد
به هــرسوی وطن همچون تن مـار
زحــــــق، بـیـنـــوایـــان و یتیمـــان
مجلل، کــاخ کــرده ظالــم اعمــار
هــرآنکه یا فت نـام و زربه غارت
کجــــا دانـــــد زحـــال ملـــتی زار
یکی در فکــرچــوراست وثــروت
دگـــر نالان به هــرســوازپــی کـار
نــــه نـــانــی درمیـــان ســفـــرۀ او
نـــه آتش دراجـــاق و پـــای دیــوار
مــیـــان کــلبــۀ تــاریک و نمنــاک
تــن لـــرزان وشــب بنشسته بیــدار
بســـوی کــودکـش بـــا یــا یًس بیند
کــه ازفقـــراست زارو سخت بیمـار
کجــا نــالــد زدردی جــانــگدازش؟
تـحمــل میــکنــــد انـــدوه، لاچـــــار
بسـاط فقـر، گستـردنــد بــه هــرســو
که شـــد ملــت بــه دام آن گــرفتـــار
چنـــان دشمن بکــارد تخــم نفـــرت
کـــه افتــد قــوم بـا قومی بـه کشتـار
جـــوانــان وطـــن را دورســازنـــد
زدامـــان وطـــن بــا نــوع کـــردار
بــرای آنکـــه نیـــروی وطــــن را
بســـازنـــد درجهــان آواره و خوار
چــرا در وادی غـفـلــت غنــودیــم؟
که دشمن حاکم است وما چنین زار
بیــا ای همــوطن با وحدت وسعـی
بســـازیـــم دشمن میهــن نگــونسار
مــن وتـــو تـا نســازیم ملک آبـــاد
نگــردد یک وجــب بــا غیــراعمار
بیــا بــاهـم صــدای وحــدت خویش
رســانیـم تــا فلک بـا عشق و ایثـــار
بلـــرزد تـــا عـــدو از همـــت مـــا
بســـازیم روز او همچـون شبی تـار
همه کارش مخـــدر است وتـــریاک
فـــریبــد صــد تنی بـــا پــول کلـدار
وطــن در پـــرتگـــاه نیستــی اسـت
بیـــا نگــذ شتها کنون کـــارازکـــار
هنـــوزش بــــوی بهبــودی بیـــایـــد
عــدالــت بـــا تــوگردد جاویدان یــار
(عزیزه) کی بـــؤد تـــا بــاز گـــردد؟
وطن سبزوخرم، هــرگـوشــه گلـزار
عزیزه عنایت
*************************
تکرار : بنده بحیث مسؤول سایت ۲۴ ساعت نشر این مجموعه شعری را به همکار عزیز خود و شاعر گرامی محترمه خانم عزیزه عنایت از صمیم قلب تبریک و تهنیت گفته ، موفقیت های بیشتر برایشان آرزو میکنم و باید گفت که تا کنون این سه جلد کتاب جالب از این خواهر گرامی برایم رسیده که زینت بخش کتابخانه ۲۴ ساعت شده است :
۱- دخت غروب ، مجموعه شعری
۲ – مرد اسیر ، گزینۀ داستان های کوتاه
۳ – شام نیلی ، مجموعه شعری که اخیرآ از چاپ برآمده است.
کتاب دخت غروب و مرد اسیر را قبلا معرفی نموده بودم و یکی از داستانها را بنام مرد اسیر را هم نشر نموده بودم . مهدی بشیر
سلام و احترامات خویش را خدمت برادر مهربان جناب محمد مهدی بشیر تقدیم داشته از خداوند برای شان سعادت و سلامتی میخواهم و جهانی سپاس که همیشه با فعالیت های فرهنگی خویش افتخار میبخشند موفقیت های بیشترو سرافرازی هر دو جهان را برای شان خواهانم .