سمین رخسار کابل
تاریخ نشر شنبه ۱۶ جدی ۱۳۹۶ – ششم جنوری ۲۰۱۸– هالند
محترم محمد معروف نیکزاد
بهاری شعری مقبول اش خوبش بود
چو سرو در باغ تجمل اش خوبش بود
بهر نکته هوایی عشق میداشت
به بزم همدلان کل اش خوبش بود
چمن آرای اش دنیا ای دشت است
پیچ اندر پیچ سنبل اش خوبش بود
به خواب نرگس مستانه می ماند
به مینای دل تحمل اش خوبش بود
امید است مرغ دل این جا بماند
سخن با این تسلسل اش خوبش بود
شب عاشق چو پروانه و شمع است
ولی مشعل ز قندیل اش خوبش بود
چه خوب باشد ز خوبان مکنت ناز
پری رویان تقا بل اش خوب بود
گذر را کج نمود چون زلف پیچان
گل ای در فوق کاکل اش خوبش بود
بهار عارضش وسمه عجیب داشت
شراب سرکش و مل اش خوبش بود
جهان آرا و شهر آرای دهر است
به نزد ما تعا دل اش خوبش بود
به ملک خوبان رویان گرچه گشتم
سمین رخسار کابل اش خوبش بود
وگر نیکزاد ، لباس ای معنوی یافت
ز هر اعمال توکل اش خوبش بود
نیکزاد
۱۳/۱۰/۱۳۹۶
میمنه
درود به برادر گرامی جناب نیکزاد عزیز ، تشکر از سروده عالی تان. موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر
جهان سپاس جناب بشیر صاحب بزرگوار از لطف صفاویت شما چون قبل بار. بار تشکر زحمات شمارا قابل قدر میدانم بلاخص که در عرصه ترویج علم و فرهنگ است همچنان یاران این حلقه باید خویش مدیون اخلاق نیکویتان محسوب نماید و اسم شما در قلب مان جا باز کرده محترم