شرایط لویه جرگه دررابطه به قرارداد موسوم به ” پیمان ستراتیژیک ” با امریکا
حمید عطا
شرایط لویه جرگه دررابطه به قرارداد موسوم به ” پیمان ستراتیژیک ” با امریکا
تاریخ نشر یکشنبه ۲۹عقرب ۱۳۹۰ – ۲۰ نوامبر ۲۰۱۱
قبل ازهمه نکته یی را بنام “خصلت زن ملک” که وقت و ناوقت نُقل مجلس میگردد میخواهم نَقل کنم :
گویند در جاهایی که ملک ، ملاک مردم عامه و بیچاره است و حرف او برو و برگشت ندارد، زن ملک نیز میخواهد این برتری اش را میان زنان رعیت و دهاتی به اثبات برساند. از همین جهت زمانی که صدر نشین محفلی ازمحافل زنانه میباشد، میخواهد برتری اش را به اثبات برساند لذا در ابتدا از رغبت خود یاد نمیکند و منتظر میماند که دیگران چه میخواهند، بعدا ” زن ملک ” در مخالفت بادیگران چیزی میخواهد که دیگران انرا نخواسته باشند تا بدینگونه عقده بزرگبینی خودرا اشباع کرده باشد. اگربرای زنان دیگر چای سیاه ریخته شد، وی باهمان نخره و نازش میگوید : بلاده سرایقه چای سیاه !، مه چای سبز میخورم . ویابرعکس … .
عده یی از سیاست بازان ما بگمان این بنده مخالفت و تعارض را فقط به خاطر متعارض بودن و اختلاف داشتن ان با طرف دیگر انجام میدهند. اگر کرزی بگوید سفید انها باید بگویند سیاه . و اگر گفت آری !، این طبقه مردم باید نی بگویند!. یکی ازین مسائل قضیه بقای قوای امریکایی و ایجاد پایگاه هایی برای انها در داخل افغانستان است.
کسب رضایت امریکا قدرتمند چیزی است که خیلی ها از موافقین و مخالفین حکومت اقای کرزی عقب ان با سروپای لچ میدوند. اما درحال حاضر چون این برنامه توسط حکومت که طبعا بدست کرزی و موافقینش است اداره میشود و موافقت خویش را با ان به شکلی ابراز داشته اند لذا مخالفین اگر صراحتا نمیتوانند مخالفتشان را با خواست امریکایی ها ابراز کنند در مسائل جانبی و شکلیات مخالفت شان را باید ابراز کنند از جمله تشکیل مجلسی بنام لویه جرگه.
از همین نقطه ( بنظرمن) این همه کوبیدن به کوزه و کاسه است چون به اقا که چیزی گفته نمیتوانند و اینکه طرح ان بین حکومت کرزی و امریکایی ها فرش را از زیر پای مخالفین بدرکرده است لذا انها در مسئله و جای دیگری وجود خود را میخواهند به تثبیت برسانند.
در صحبت های اقای کرزی هنگام افتتاح ان جرگه چیزهایی امد و بصراحت گفته شد که فکر نکنم کسی در ان بتواند چیزی زشت نسبت به حالت موجود ما پیداکند، نقاطی که وی بیان کرد دلالت داشت بر اینکه افغانها ( یا حکومت کرزی) بصورت جدی و قاطع خواهان بدست گیری حاکمیت کشور میباشند ولو که طرف مقابل شان نیروی قوی ، قویترین قدرت درجهان امروزه هم باشد چون حرف اخر در قضایای ملی و حاکمیت ملی نظر به بنود پیش نهاد شده همان تعهدات، بدست افغانها باید باشد .( مطابق گفته های اقای کرزی.)
امروز که فیصله این جرگه خوانده شد و بنودی از ان در وسائل خبری پخش شد نیز نشان میدهد که افغانها این پیمان را قبول میکنند بشرطی که در ان هیچ تنقـیصی در حاکمیت مردم در داخل سرحدات کشورشان صورت نگیرد. این مواد که تا حال معلوم نیست مورد قبول امریکائی ها قرار خواهد گرفت یانه ، امتیاز و برجستگی اش را در برابر تعهدات پیمان های مشابه امریکایی ها باکشور های دیگر نشان میدهد. در این پیمان ( اگر با همین شکل ان به اتمام برسد ) افغانها توانسته اند که منافع خود را تأمین وبر مصالح و حاکمیت ملی شان دست یابند.
آنچه را من در بعضی از مواد منتشرشده فیصله لویه جرگه ندیدم ، اطمینان دادن به کشور! یاکشورهای دیگری است که با اوردن بهانه ها با هرنوع ارتباط و پیمان با امریکایی ها مخالفت نشان میدهند!. که امید وارم در مواد دیگر ان این مسئله ثبت شده باشد که ” از افغانستان توسط این قوا به هیچ کشور دیگری تجاوز صورت نمیگیرد ” .
در مورد اینکه مخالفین کرزی بخاطر ضدیت با کرزی و تیم کاری اش با این قضیه یا قضیه صلح با مخالفین، وارد شده اند و استدلالاتی دارند که بسا توسط خودشان قبلا نقض گردیده و در اینده هم نقض خواهد شد، چیزی گفته شد.
اما اقای کرزی و همکاران چگونه جرأت میکنند که چنین شرایطی تعجیزی در برابر قوایی بگذارد که همیشه و در هر جا او شرایط خود را بر طرف مقابل قبولانده است؟. مگر اقای کرزی همانی نیست که توسط همین قوا و اراده امریکا بر مسند قدرت و بر خلاف اراده مردم جاداده شد؟!. اصلا چگونه میتواند که نعمت خوری بر ولی نعمت خود دست بلند کند یا دعوای هم سری کند؟ و از وی با تمام ضعف و ناتوانی خودش و قدرت ونیروی طرف مقابل، از وی بخواهد شرایط زیر دست را بپذیرد.
بنظر من کرزی روی چند عاملی چنین حرکتی را براه انداخته است :
۱– اینکه کرزی گرچه توسط امریکایی ها به این پست رسانده شد، اما نظر به درک حقایق ناگوار و اهداف مخفیی دیگریکه در این لشکر کشی شان دارند، غرور ملی و شهامت انسانی اش جوشیده ، با تغییر موقعیت خود، میخواهد صادقانه برای وطن و کشورش خدمت کند، تا در اینده بانام نیکی یاد شود ، که درتاریخ امثله چنین حالاتی زیاد دیده شده طوریکه فرد یاگروهی بعد ازاینکه وابسته به جهتی بودند، زمانی که سخن بر سرشرف و عزت ملی میرسد این افراد وابستگی های قبلی را کنار گذاشته دامن مردم و کشورشان را میگیرند . شاید بتوان از موقف گیری های تیتو و مائو در این جا ذکر کرد. و بگفته عده یی !! شاه ایران و حفیظ الله امین نیز در همین مسیر قرار داشتند. ( من طرفدار این نظریه هستم .)
۲– اینکه کرزی حالا نظر به قانون اساسی در قسمت های اخیر عمر سیاسی اش قرار دارد، لذا بخاطر زدودن سیاهی های به قدرت رسیدنش دست به مانور هایی که احیانا بالاتر از توان و توقعات است میزند چون وی در هر حال رونده است ، و قوای امریکایی هم کارشان را میکنند!، پس چرا کاری نکند که برایش ازجانبی آبرویی آورد و از جانبی هم لکه سابقه را کم رنگ تر سازد. که در این راستا تشابهاتی با موقعیت داکتر نجیب را میتوان یافت ( افتخار به چیزی که هرگز توان بجا کردنش را نداشتند ) چون روسها بدون اینکه اندک اهمیتی به نظر داکتر نجیب بدهند تصمیم بخروج گرفتند تا این زخم ناسور وخونچکان ( بگفته گورباچوف ) را کمی التیام بخشند، اما داکتر نجیب و همفکرانش افتخار این اخراج قوای روسی را بخود نسبت میدادند، و تا حالانیز طرفداران نجیب اخراج قوای روسی را مرهون نجیب دانسته بر مردم فخرفروشی میکنند.
۳– شاید هم این شرایط را اورده است تا هنگام بحث بالای این پیمان به یک تفاهم نسبتا کم ضرر تری (حل وسط) برسند.
ایا امریکایی ها شرایط پیش شده را خواهند پذیرفت؟ .
انچه را تاریخ بعد از جنگ جهانی دوم نشان میدهد امریکایی ها اقدام به قبول این شرایط نخواهند کرد. و انهم از کشوری ناتوان، مجروح و پاره پاره درخواستهای قدرت مندان محلی آن.
ما در شرایط بدی قرار داریم . ما نخواهیم توانست شرایط خود را بالای امریکا بقبولانیم که حتی در برابر کشورها همسایه و دست اندازی های زشت و روشن شان هم قدرت نه گفتن نداریم ، زیرا انها انقدر مزدور و اجنت مخفی و علنی دارند که هر اراده شان در کشور ما قابلیت تطبیق را داشته میباشد.
در افغانستان اراده قوه های غیر افغانی در حال برخورد و تصاحب جای پای بیشتری میباشند. اصل قضیه در میان انها میباشد تا میان ما و امریکایی ها.
مردم و کشور ما مثال پرنده بال و پا شکسته یی را دارد که در دست انسانی افتیده است که در ظاهر وی را تیمار داری میکند و از چنگ و دهن گربه و دیگر حیوانات نجاتش داده است، ولی باید برای ابد در اسارت این ادم قسی القلب در میان قفسی باشد تا از ناله های درد و اشتیاق او ان شخص لذت برد . و اگر بگونه یی از دست ان ظالم خود را نجات دهد و در غاری پنهان شود که یقینا مار و پشک و … سراغش را خواهند گرفت ، و اگر از هردو طرف نجات یابد، از گشنگی و تشنگی خواهد مرد.
اگر ما شرایط امریکا را همه رد کنیم و امریکایی هاهم بروند ، آنگاه ما طعمه همسایگان زشت خود خواهیم شد، و اگر انها هم بصورت جدی ومستقیم وارد صحنه نشوند ، هیزم آتش قتل و قتال شهر بشهر وکوچه بکوچه میان اربابان مصالح شخصی و گروهی خواهیم شد. راه نجات دیگری در اینده های قریب خدامیداند اگر باشد.
و اما اگر امریکایی ها با کرزی جور نیامدند و وضع بصورت گنگ باقی بماند تا دوره ریاست جمهوری اینده که فکر میکنم از میان اپوزیسیون شخصیت وی تا حدود زیادی مشخص شده است، آنگاه شاهد خواهیم بود که با کمترین شرایط بنفع کشور، حکومت اینده متشکل از اپوزیسیون بادو دست بلکه با پیشانی اش بر شرایط امریکایی ها امضا خواهند کرد انهم با قطار کردن انبوهی از دلائل بنفع این پیمان تاریخی !!!.
بدبختانه ما هنوز به ان پختگی سیاسی و حتی عقلی ! نرسیده ایم که بخاطرحفظ مصالح کل کشور، مصالح گروهی و فردی را زیر پا کنیم، تاریخ سه دهه اخیر شاهد این حقیقت تلخ است.
دیدگاه بگذارید