از دیورند تا قطر
تاریخ نشر جمعه ۲۲ فبروری ۲۰۱۳ هالند
همان آش و همان کاسه!
از دیورند تا قطر
قیوم بشیر
ملبورن – آسترالیا
بیست و دوم فبروری ۲۰۱۳
اگر تاریخ مشترک هند و پاکستان را مطالعه کنیم در خواهیم یافت که در سال ۱۹۴۷ زمانیکه رهبر هند تلاش داشت تا با وحدت یکپارچه جلو دشمنان آن سرزمین بایستد اقدام محمد علی جناح در جدایی پاکستان از هند خود یک اقدام غیر منطقی بیش نبود ، زیرا با ساختار سیاسی پاکستان بعنوان یک کشور مستقل که نخستین سنگ تهداب آن با شرارت و دورویی گذاشته شد بدون شک باید پذیرفت که :
سنگ اول گر نهد معمار کج
تا ثریا می رود دیوار کج
مسئلهء خط دیوراند که قریب ۵۴ سال قبل از تشکیل پاکستان میان هند بریتانوی و دولت وقت افغانستان منعقد شده بود ۴۶ سال پس از تشکیل پاکستان یعنی به سال ۱۹۹۳ میلادی به پایان خود رسید و می بینیم که حالا در حالیکه ۲۰ سال از ختم آن قرار داد منحوس می گذرد سرنوشتش به کجا کشید؟ تشکل ضد انسانی طالبان که چون سماروق یک شبه سر از زمین بلند نمودند مگر برای چه بود و به چه خاطر تشکیل یافت، آنهم درست یکی دوسال پس از ختم معاهدهء دیورند؟ نیرو های آی اس آی که طی ۱۳ سال مبارزهء مردم ما در مقابل روسها و نیرو های دست نشاندهء شان بعنوان مددکارو دوست ( در اصل گرگ در لباس میش ) با استفاده از ضعف فرهنگی و سیاسی نیرو های مجاهدین وقت و در رأس شان رهبری ضعیف جهاد نه تنها کروکی تمام افغانستان را به آسانی بدست آوردند ، بلکه تمامی ارزش های فرهنگی این کشور را که چون آثار گرانبها سالها دست به دست از نسلی به نسلی سپرده شده بود بخوبی شناسایی و در زمان حساس و از قبل تعین شده که بر اساس نقشهء جنرالان پاکستانی چون جنرال حمید گل و جنرال بابرترتیب یافته بود عملی نمودند و با یک تیر دو نشان را بخوبی هدف گرفتند ، نشان اول مغشوش کردن افکار دولتمردان و مردم افغانستان از مسئلهء بازخواهی مناطق قید شده در قرار داد دیورند و نشان دوم اشغال سریع افغانستان و به یغمابردن آنچه را قابل انتقال بود و نابود کردن آنچه را که انتقالش امکان نداشت مانند بت های بودا دربامیان.
موضوعی دیگری که قابل نگرش است ضعف رهبری در افغانستان بوده که باعث شده خیلی از سرمایه های مملکت ما و راه های درآمد مردم و کشور ما ازبین رفته و نابود شود. نویسندهء این سطور که پس از سقوط دولت دست نشاندهء روسها در افغانستان بتاریخ ۲۷ ثور ۱۳۷۱مصادف با پنجم می ۱۹۹۲ از شهر پشاور و از طریق جلال آباد به کابل سفر نموده بود ،خود بخوبی شاهد یک موزیم تمام عیار از جنگ افزارها و ماشین آلات سبک و سنگین روسی در این مسیر بوده که اگر دولت مردان افغانستان توجه می نمودند و این جنگ افزاران را در همان حال دراین مسیر حفظ میکردند بدون شک سالیانه میلیونها دالر عاید این کشور میگردید آنهم فقط از طریق عبور خارجیان ازاین مسیر که چیزی در حدود دو سه ساعت بیش نیست ، اما با آمدن طالبان به افغانستان و رفت و آمد بدون پرسش پاکستانی ها به اینسوی مرز از یکسو و تلاش برای پر نمودن جیب افراد استفاده جوی منطقه ازسوی دیگر خود باعث شد تا در کوتاه ترین زمان ممکن تمام این ابزارآلات و جنگ افزار ها جمع آوری و بعنوان آهن پاره به پشیزی فروخته شود و بخارج از افغانستان از طریق پاکستان انتقال یابد. خوب اینکه با دخالت نیروهای امریکایی و ناتو که متشکل از تقریبآ چهل کشور جهان بود و زیادتر از۱۰۰ هزار نیروی تا بدندان مسلح وارد افغانستان گردید تا با خروج طالبان زمینهء تشکیل یک دولت قوی با پایه های وسیع را رقم بزنندچیزی است که با توجه به جو اساس آنزمان پایه ریزی شد و چنانچه برای نخستین بار مردم افغانستان به پای صندوق های رأی رفتند. اما این دلخوشی دیری نپایید ، زیرا با وجود موجودیت این همه نیرو آسایش مردم دوباره نه تنها به طور دوامدار به اوشان بر نگشت ، بلکه هزاران تن بخاک وخون غلطیدند، انفجار های زیاد کنار جاده ای و کنترول از راهء دور ، راکت پراگنی ، انفجار های انتحاری و غیره بوقوع پیوست که همچنان پس از گذشت یک دهه همچنان ادامه دارد. موضوعی دیگرعبارت از فساد اداریست که متآسفانه دامنگیر نظام اداری کشور شده است چنانچه در سال ۲۰۱۲ افغانستان را بعنوان فاسد ترین کشور جهان از نگاهء سیستم اداری در جهان به ثبت رسانید، و از طرف دیگر با وجود تمام معضلات اکثر نقاط کشور همچنان از سلطهء طالبان بطور کامل نه تنها بیرون نشد ، بلکه پابرهنه گان طالب با انسجام بیشتری از آنسوی مرز ها دوباره سر و کلهء شان پیدا شد و امروزه در مقابل چهل کشور جهان ایستاده گی نموده و عنقریب است همانند معاهدهء دیورند ، شاهد معاهدهء قطر نیز باشیم و به زودی خواهیم دید که متأسفانه طالبان با ایجاد فشار بر نیرو های ناتو و آمریکا و با استفاده از سیاست خام و برخورد دوپهلوی آقای کرزی در چند سال اخیر و بنحوی دل خوش کنی های مردم افغانستان و جامعهء جهانی جز حیله و نیرنگی بیش نیست ، زیرا از یکسو ملا عمر را برادر میخواند ، از سوی دیگر انفجارات و کشتار مردم توسط آنها را تقببح می نماید ، اگر زنده گی سیاسی کرزی را حد اقل در ۲ سال گذشته زیر ذره بین بتماشا بنشینیم شاید بیشتر از ۵۰ مرتبه برای برادران ناراضی اش دعوت نامه فرستاده تا به حکومت بپیوندندو آن اینکه آنها در صورتی حاضر به پذیریش این دعوت نامه ها که با امضای آقای کرزی و مهر وزارت خارجهء امریکا و انگلیس مزین میگردد تن خواهند داد که بدون قید و شرط با خواست شان توجه صورت گیرد ، چنانچه آزادی چند تن از رهبران طالبان از زندان گوانتانامو در کیوبا وبدرقهء شان تا کشور قطر و جابجایی آنها در مهمانسرای شیخ نشین های قطر شاید نخستین قدم دراین راه باشد و بدون شک بازگشایی دفتر سیاسی آنها ( سفارت طالبان ) در قطر و شناسایی شان بعنوان یک طرف مهم قضیه و امضای قرار داد دیگری بنام معاهدهء قطرکه بدون شک واگذاری چندین وزارت خانه به آنها نیز در قدم های بعدی نیز شامل آن می باشد عملی خواهد شد و بازهم کماکان قربانیان اصلی مردم افغانستان خواهند بود. و حال بعنوان حسن ختام میخواهم از دانشمندان ، روشنفکران ، اندیشمندان ، نویسنده گان ، شاعران ، استادان و در کل چیز فهمان کشورم که با تآسف عده ای زیاد شان گوشهء عزلت اختیار نموده و از دور نظاره گر اوضاع نابسامان مملکت خویش اند عاجزانه بخواهم تا تکانی به خود داده و برای انسجام نیرو های فکری کشور اقدام روشنگرانه نموده و برای رهایی از منجلاب بی سرنوشتی و سر درگمی مردم و کشور هرچه زودتر اقدام نمایند تا نشود یکبار دیگر خدای ناکرده افغانستان در دامن تسلط طالبان بیافتد و الا
همان آش است و همان کاسه!
والسلام
قیوم جان تشکر از اینکه واقعیت ها را زیبا و جالب بیان نموده اید . موفق و سلامت باشید . مهدی بشیر
نگرش و زحمات تان قابل قدر است،ممنون شما!