و سو سه
تاریخ نشر دوشنبه ۲۵ سرطان ۱۳۹۷ – ۱۶ جولای ۲۰۱۸– هالند
محترم استاد محمد اسحاق ثنا
دل من از وزش باد سحر می لرزد
شب هم از وسوسه ای تک تک در می لرزد
تن من کوه اگر بود ز غم آب شدی
دل از آن نیست ملامت که اگر می لرزد
قامت سرو شده زخمی و بیچاره هنوز
باغبان دید به دست این که تبر می لرزد
از وطن نیست به جز کشتن و بستن خبری
هر که بشنید از این گونه خبر می لرزد
من که تبعیدی آن دهکده ای دور شدم
دل غم دیده از این گونه سفر می لرزد
بس که امروز شده دشمن هم نسل بشر
دلم از این دیدن هر جاست بشر می لرزد
محمد اسحاق ثنا
ونکوور کانادا
درود به جناب استاد محمد اسحاق ثنا ، تشکر از سروده زیبا و واقعی تان. زنده وسلامت باشید. مهدی بشیر
درود بر شما جناب استاد ثنا عزیز ، خوشحالم که بازهم یکی دیگر از سروده های تانرا میخوانم.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی