۲۴ ساعت

پاس احساس

تاریخ نشر دو شنبه هفتم  عقرب  ۱۳۹۷ – ۲۹ اکتوبر   ۲۰۱۸–  هالند

پاس احساس
محترم محمد معروف نیکزاد

آ شنا را آشنا من، دیده ام

منزلم را تا به جا ببریده ام

از فضای کهکشان اینجهان

هر همارا اسختوان بخشیده ام

رقص رندان قلندر جالب است

ساز جان را از دلم نالیده ام

بر زمستان قلب زارم آتشست

آن فضا را ارغوانی دیده ام

با ترا زو خیالم بار هاست

عشوه ها راهرکجا پالیده ام

دست های خسته ام را بر دعا

نام آن را چون وفا نامیده ام

از حضور بی وفایان دیرهاست

همچو آهو هر طرف رمیده ام

اهل معنی در دلم بیگانه نیست

حرمت شان را، گران خرِ یده ام

بر شکاری مهر با نان دایمآ

تا توان بود سر ز پا دویده ام

پاس احسان عزیزان بر دلست

زان سبب مدیون شان گردیده ام

خنجری گرخورده ام از جوهر دهر

درد بر دل و ز لب خنده ام

درحساب ناید رنج این جهان

مهُر به لب بود به تن پیچشیده ام

سالیانیست عمر در هجران گذشت

ساغر غم را چو زهر چشیده ام

نیکزاد، را کو ندیدم نیک بخت

بغز ها را بر گلو تر کیده ام

نیکزاد ۶عقرب ۱۳۹۷