۲۴ ساعت

24 نوامبر
بدون دیدگاه

افغان گله دارد

نذیر ظفر

نذیر ظفر

نو شته نذ یر ظفر

۲۳ نوامبر ۱۹۹۹

تاشکند- اوزبیکستان



افغان گله دارد

تاریخ نشر پنجشنبه سوم قوس ۱۳۹۰ –  ۲۴ نوامبر ۲۰۱۱

از ظلم و ستم ملت افغان گله دارد

کوه و دمن و دشت و بیا بان گله دارد

کا بل که ز آتش شده چون مجمره عود

از سوز تب اش دره پغمان گله دارد

انگور به یک تاک نبینی به شما لی

خا کستر غم گشته و پروان گله دارد

یارب چه بلا آمده در شهر شکر ساز

کز تلخی آن مردم بغلان گله دارد

در آقچه خا موش شده صنعت قالین

بشنو که ازین غصه شبر غان گله دارد

نقا شی آثار کهن را بشکستند

بت های فرو رفته ء با میان گله دارد

اندر دل کوه لعل بد خشان شده دلخون

کو هسار پر از فیض بد خشان گله دارد

از نا صر و از رابعه در بلخ نمانده

آثارگران؛ جمله ز نادان گله دارد

محمود اگر بنگرد این فا جعهء قرن

در غزنه؛ بصد شیون و افغان گله دارد

چون شهر هری مهد عزیزان ادیب است

از بی ادبی ها همه یکسان گله دارد

یک تو سن مستانه نیا بی به سمنگان

ز آن روی همه اهل سمنگان گله دارد

طا لب چو به کرسی شیاطین شده ساکن

شیطان شده بیکار و ز انسان گله دارد

از بسکه سرودم ( ظفرا) شعر غم انگیز

از سو ختنم دفتر و دیوان گله دارد

نذ یر ظفر

 

 
بدون دیدگاه

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما