۲۴ ساعت

بس که خونا ب دل از دیده سرازیرشده

ناله در سینه گره ، آه گلو گیر شده

غیرت و همت و مردانگى در محبس تن

از بد حادثه خصمانه به زنجیر شده

طفل جان، خسته ورنجور ز رنج ایام

به جوانى نرسیده است بسى پیر شده

خشم خصم و خفقان و جدل و جهل و جنون

همه در جلوه ، ولى عدل زمینگیر شده

مسلم و مشرک و بیدین و منفق یکجا

گرد تابوت وطن ، در پى تدبیر شده

خاین و مفسد فی الأرض و تبهکار زیاد

نه تنى بر سر دار است و نه تعزیر شده

کس نپرسید ازان غاصب چندین شهرک

از کجا این همه از بهر تو توفیر شده؟

بنویسید سر کو چه ى ارباب ستم

را فت و عاطفه نایاب، چًواکسیر شده

اى که از سفره ى تو نان تورا دزدیدند

چشم بگشا و ببین دین تو تحقیر شده

از شراب قدح بو لهب دشمن دین

چند نوشى و ندانى ز چه تخمیر شده ؟

خواب دیدى که شده حاکم مفسد مصلح

به غلط خواب پریشان تو تعبیر شده

دو و نیم قرن اسارت ثمرش دانى چیست؟

فقر و بیچارگى از نام تو تعبیر شده

بار ها دیدى و من دیدم و مردم دیدند

کاین همه مضحکه در قالب تصویر شده

غفلت و بیم بسى وقت و زمان از تو ربود

حال هم فرصت ان هست ، مگو دیر شده

دست همت بگشا ، گرد ز رخسار بشوى

فکر تدبیر کن ، هرچند که تاخیر شده

باز کن با سر انگشت تدبر گرهى

که به ترفند عدو ، بسته به تزویر شده.
٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠٠
محمد على فرحتیار
۳۰/۰۱/۲۰۱۹
فرایبورگ
المان.