سماجت
تاریخ نشر یکشنبه دهم مارچ ۲۰۱۳ هالند
به اقتفای سروده ای زیبا از دوست فرهیخته جناب عزیزی مرقوم یافت
قیوم بشیر
ملبورن – آسترالیا
نهم مارچ ۲۰۱۳
***
سماجت
خواستم گره ز مردم خود وا کنم نشد
شادی بیافرینم و غوغا کنم نشد
در هر طرف شکسته دلی ناله می زند
رنجوری را گرفته مداوا کنم نشد
بیداد واضطراب و سماجت بجای خود
قانون شکنِ محرکه رسوا کنم نشد
خواندم سروده ای ز عزیزان میهنم
گفتم سرودی با همه یکجا کنم نشد
جبر زمان و حیله و بی مهری جهان
با این همه بهانه ای پیدا کنم نشد
روز زن است و مادر بیچاره منتظر
من التیام یک دل تنها کنم نشد
طفل عزیز ز دامن پر مهر مادرش
بر خاک فتاده قاتلی رسوا کنم نشد
گفتم «بشیر» این دل خونین من گرفت
با اشک و آه قلبی تسلی کنم نشد
قیوم بشیر
قیوم جان ، مثل همیشه زیبا و عالیست . فکر نکن ، حوصله داشته باش . خدا مهربان است و آنچه که آرزو داری میشود. زنده وسلامت باشید. مهدی بشیر
محترم بشیر شعر بلندی سروده اید . درد و احساس در آن با مهارت تصویر بندى شده استذ. حظ بردم از خواندنش.
مملو با احساسات عاطفوی. درود!
قیوم بشیر عزیز بسیار زیباست دلپسند سروده اید دست تان درد نکند
مهدی جان تشکر از محبت و لطف بی پایان شما ، تشکر از دلداری تان ، سلامت باشید!
درود بر شاعر زیبا کلام جناب حکیم عزیز ، ممنونم از حسن نظرتان ، زنده باشید!
سپاسگزارم از شما شاعره ء شیوا بیان و با احساس خانم ولی زاده ، سعادتمند باشید!
زیباست . مراد شما را بکام میخواهم .