از هزار و یک حکایت ادبی و تاریخی
تاریخ نشر دوشنبه دوم ثور ۱۳۹۸ – ۲۲ اپریل ۲۰۱۹ هالند
فسانهء خوب شو آخر چو میدانی که پیش از تو
فسانهء نیک و بد گشتند سامانی و ساسانی
« سنائی »
سختگیری
خواجه بهاؤالدین محمد جوینی پسر خواجه شمس الدین محمد صاحب دیوان جوینی در زمان وزارت پدرش بحکومت اصفهان منصوب شد و او با وصف اینکه شخص عالم و فاضل بود در سختگیری و عقوبت گناهکاران و بیگناهان و اظهار قدرت و سطوت بقول مؤرخان : کارهائی انجام داد که ظلم و ستم زیادی ابیه و حجاج بن یوسف را از یاد مردم برد.
در بارهء ستم های او حکایت بسیار نقل کرده اند ولی حکایت زیر نمونهء از سختگیریهای او در بارهء مأمورین که چون در نوع خود تازگی دارد در اینجا نقل می شود:
می گویند : خواجه بهاؤالدین غلامی بنام نیک پی داشت ، یکشب او را مأموریت داد تا در اطراف شهر بعنوان گزمه گردش کند و ببیند که پاسبان و مستحفظان محلات و بازار ها بوظایف خود عمل می کنند یا نه و نتیجه مشاهدات خود را گزارش دهد.
نیک پی ، رفت و گردشی نمود و باز گشت و بعرض رسانید که در فلان محله یکی از پهره داران را دیده که د رکمال دقت مواظب حرکات عابرین بود و ظیفهء خود را بخوبی انجام می داد و در فلان بازار ، پاسبانی را دیدم که در محل پهره داری خود قرار گرفته بود اما خواب بر او غالب شده بود و از رفت و آمد من اطلاع نیافت و در فلان گذر مستحفظ آن حضور نداشت و هر قدر تفحص کردم او را ندیدم .
بامداد آنروز خواجه بهاؤالدین امر کرد تا هر سه پهره دار را حاضر کردند وهر کدام را هفتاد ضربه چوب زدند.
شیخ الاسلام جمال الدین که از اعیان اصفهان بوده حکایت کرده است که من در هنگام تأدیب پهره داران مذکور حاضر بودم و از خواجه بهاؤالدین پرسیدم که اگر این دونفر بسبب غیبت از محل وظیفه داری خود یا عدم رعایت احتیاط مستوجب جا بوده اند ، باری آن پهره دار اولی که بیدار و هوشیار و در محل خدمت خود حاضر بوده است . چرا مستوجب عقوبت شمرده می شود.
خواجه بهاؤالدین جواب داد:
مجازات این شخص برای آنست که در آن هنگام که نیک پی بقصد تفحص و باز رسی از نزدیک او عبور کرد می بایست او را بگیرد و از وی بپرسد که در آن وقت شب چرا از خانه بیرون آمده است و چه کار دارد . ولی نیک پی از مقابل او عبور کرده است بدون اینکه از طرف او پرسشی بعمل آمده باشد.
سلسله این حکایات آموزنده ادامه دارد ….
دوستان عزیز و گرامی !
خوشبختانه با و جود حملات دشمنان فرهنگ وادب مردم افغانستان به سایت ۲۴ ساعت ، توانستم که جکایت ۲۷۴ را از کتاب هزار و یک حکایت ادبی وتاریخی را تقدیم شما خواننده گان محترم نمایم و این وطنفروش ها رو سیاه شدند . و سایت شما همچنان براهش روان است. مهدی بشیر
برادرمحترم و ادمین گرامی سایت و زین ۲۴ ساعت آقای محمد مهدی بشیر !
لعنت به دشمنان فرهنگ مردم افغانستان و درود بشما که سلسله این حکایات زیبا را نشر میکنید.
دوست معظم و دانشمند بشیر صاحب !
حکایت شماره « ۲۷۴ » استاد بزرگوار شادروان هروی صاحب را بنام « سختگیری » در صفحه وزین ۲۴ نشر شده ؛ با دقت خواندم و از آن حظ و لذت بردم
الهی ؛ روح استاد بزرگوار هروی صاحب را شاد داشته و بهشت فردوس نصیبش گردد و همچنان برای شما دوست معظم صحت ، خوشی طول عمر و خیروبرکت استدعا دارم .
امین
برهان الدین « سعیدی»
http://www.said-afghani.org/seite-makalat/ustad-bashir-herawi-25.09.2011/hakaeate-%20274-%2024.04.2019-%20Bashir%20Herawi.pdf
جهانی سپاس از دوست دانشمند و گرامی جناب آقای برهان الدین سعیدی تشکر از نشر این حکایت در سایت زیبا زنده یاد مولانا داکتر سعید افغانی . موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر