از هزار و یک حکایت ادبی تاریخی
تاریخ نشر یکشنبه پنجم جوزا ۱۳۹۸ – ۲۶ می ۲۰۱۹ هالند
حکایت ۲۷۷
قضا چون ز گردون فروهشت پر
همه عاقلان کور گردند و کر
« نظامی گنجوی »
مزد آدمکشی
بلال ابن ابی برده ابن ابی موسی اشعری ، در زندان حجاج ثقفی محبوس بود و بسبب تعذیب شدیدی که بامر حجاج نسبت بوی روا می داشتند رنجور شده بود.
چون در زندان حجاج رسم بود که جسد هر یک از محبوسان را که وفات می یافتند بعد از مردن بخاندانش می سپردند، فکری بخاطر بلال رسید و زندانیان خود را خواست و محرمانه باو گفت :
ده هزار درهم از من بگیر و اسم مرا در زمره کسانی که در محبس وفات یافته اند بنویس و راپور آنرا به حجاج بده ، اگر اجازه داد که جنازهء مرا برای خاندانم تسلیم کنی من با تو عهد می کنم که از این مملکت خارج شوم و تا وقتی که من یا حجاج زنده باشیم نگذارم که او از حیات من مطلع گردد و اگر اجازه نداد در آن صورت من وتو هر دو ازین دیار فرار می کنیم و من متهد می شوم که ترا از مال دنیا بی نیاز کنم.
زندانبان قبول کرده وده هزار درهم از بلال گرفت وخبر وفات بلال را به حجاج رسانید.
حجاج گفت شخص مانند بلال بن ابی برده را نمی توانم قبل از اینکه جنازه او معاینه شود به فامیلش تسلیم کنم . زندانبان نزد بلال برگشت و گفت نزد امیر رفتم و قضیه را گزارش دادم و او از من جنازه ترا طلبیده است تا معاینه کند. بلال پرسید:
پس چه خواهی کرد؟
زندانبان گفت :
جز اینکه ترا بقتل برسانم چاره ای ندارم زیرا اگر جنازه ترا نزد او نبرم خواهد دانست که من می خواسته ام اورا فریب بدهم.
بلال هر قدر تضرع و زاری کرد زندانبان نپذیرفت و گفت :
اگر مطابق دستور امیر رفتار نکنم مرا خواهد کشت !
بلال ناچار رضا بقضا داد و وصیت نمود و نماز خواند و سپس زندانبان او راخپه کرد و جنازهء ویرا نزد حجاج برد واو هم اجازه داد که به فامیلش بسپارند.
سلسله این حکایات جالب ادامه دارد …..
دوستان محترم و خواننده گان عزیز سایت ۲۴ ساعت و فیسبوک های آن !
ضمن عرض سلام و فبولی طاعات و عبادات تان یکی دیگر از داستان های هزار و یک خکایت ادبی و تاریخی شاد روان استاد بشیر هروی را تقدیم شما کتابدوستان عزیز نمودم و موفقیت همۀ تانرا از خداوند بزرگ خواهانم.
مهدی بشیر
روح زنده یاد استاد بشیر هروی شاد و جنتها نصیب شان. درود به برادر محترم آقای محمد مهدی بشیر ادمین گرامی سایت وزین ۲۴ ساعت که این حکایات جالب و آموزنده را با خواننده گان محترم شیریک ساخته اید .
روان بزرگ مرد نستوه علم و فرهنگ شاد روان علامه استاد علی اصغر بشیر هروی گرامی شاد و قرین رحمت پروردگار عالمیان باد !!!
درود به خواهر گرامی محترمه خانم فریده کریمی ، خداوند رفته گان شما را هم بیامرزد. تشکر از لطف تان . مهدی بشیر
تشکر از خواهر عزیزم خانم زهره صابر هروی ، روح استاد صابر هروی شاد وخلد برین جایشان. شما و خانواده محترم سلامت باشید. مهدی بشیر
روح استاد بشیر فقید شاد باد و یادش گرامی باد، چه داستان جالبی بود. ممنون از نشر این سلسله داستان ها موفق و سرفراز باشید برادر معزز جناب مهدی بشیر.
جهانی سپاس از حسن نظر دوست و برادر محترم آقای سید همایون شاه عالمی ، موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر
دوست معظم و دانشمند بشیر صاحب !
حکایت شماره « ۲۷۷» استاد بزرگوار شادروان هروی صاحب را بنام « مزد آدمکشی » را که در صفحه وزین ۲۴ نشر شده است ؛ خواندم و از آن حظ و لذت بردم .
الهی ؛ روح استاد بزرگوار هروی صاحب را شاد داشته و بهشت فردوس نصیبش گردد و روز و عبادات شما قبول ، صحت، طول عمر و خیروبرکت برای شما استدعا دارم .
امین
برهان الدین « سعیدی»
http://www.said-afghani.org/seite-makalat/ustad-bashir-herawi-25.09.2011/hakaeate-%20277-%2028.05.2019-%20Bashir%20Herawi.pdf
آمین یا رب العالمین ، جهانی سپاس از حسن نظر دوست دانشمند آقای برهان الدین سعیدی ، از دوستان عزیز تقاضا میکنم که با کلیک بالای لینک بالا میتوانند هزار و یک حکایت را و مقالات علمی و ادبی زنده یاد مولانا سعید افغانی و دیگر نویسنده گان محترم را مطالعه نمایند. مهدی بشیر
جناب سرور گرامی آقای بشیر را درود بی پایان حکایت ۲۷۷ مزد آدمکشی را خواندم خیلی پر کیف و پند آمیز است خداوند روح استاد سترگ و اندیشمند بزرگ را شاد داشته باشد شاد و موفق باشید.
برادر بزرگوار و استاد محترم جناب آقای سید جلال علی یار ، ضمن عرض سلام طاعات و عبادات تان قبول در گاه حق . خداوند رفته گان شما را بیامرزد و جنتها نصیب شان. تشکر از حسن نظر تان. موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر