از هزار و یک حکایت ادبی و تاریخی
تاریخ نشر یکشنبه دوم سرطان ۱۳۹۸ – ۲۳ جون ۲۰۱۹ هالند
حکایت ۲۷۹
چون نکردی خرابی آبادان
بخرابی چه میشوی شادان ؟
« سنائی »
می خواهد بمیرد
ابراهیم بن ابی محمد یحیی ابن مبارک یزیدی که یکی از ادبای معاصر مأمون عباسی (۱۹۸ – ۲۱۸) بوده از پدر خود یحیی یزیدی نقل کرده است که من در مجلس ابراهیم بن عبدالله بن حسن مثنی (مشهور بقتیل) با خمرا که در ۱۵ ذیعقدهء سال ۱۴۵ هجری در جنگ با لشکریان ( منصور عباسی مقتول شده ) نشسته بودم ابراهیم احوال یکی از دوستان خود را که آنروز در مجلس حاضر نشده بود پرسید و چون حضار اظهار بی اطلاعی کردند .
یکنفر را بخانهء شخص غایب فرستاد تا از حال وی استعلام نماید.
فرستادهء ابراهیم رفت و برگشت و گفت :
او را در حالی ترک نمودم که می خواهد بمیرد ( ترکته یریدان یموت ) حضار مجلس بر آن شخص خندیدند و برسم اعتراض از او پرسیدند :
آیا کسی در دنیا هست که خودش بخواهد بمیرد؟
ابراهیم وقتی که خندهء حاضران را بر گفتهء آن شخص دید خطاب بایشان گفت :
چرا خنده می کنید و چرا بر او طعنه میزنید؟ لفظ « یرید » در اینجا بمعنی « یکاد » است . بنا براین مقصود او از « میخواهد بمیرد ، اینست که نزدیکست بمیرد»
سپس برای اینکه شاهدی بر کلام خود آورده باشد گفت :
« فان الله تعالی » جدارآ یریدان ینقض ای ان یکاد ، ( دیواری را که می خواست بشکند یعنی نزدیک بود که بشکند).
ابو عمر وابن العلاء که در آن مجلس حضور داشت خطاب به ابراهیم گفت :
ما همیشه در خیر ونیکی هستیم تا زمانی که دانشمندی مانند تو در میان ما باشد.
سلسله این حکایات جالب ادامه دارد…
دوستان عزیز و خواننده گان گرامی !
بازهم حکایت ۲۷۹ از کتاب هزار و یک حکایت ادبی و تاریخی تالیف پدر بزرگوار ما شاد روان استاد بشیر هروی را تقدیم شما عزیزان خواننده نموده ام. امیدوارم که سلسله این حکایات جالب و آموزنده را به دوستان تان هم ایمیل نمایید تا آنها از مطالعه آن مستفید شوند. موفق و سلامت باشید. مهدی بشیر
برادر محترم و ادمین گرامی سایت وزین ۲۴ ساعت آقای محمد مهدی بشیر !
درود بشما و تشکر از نشر حکایت ۲۷۹ . خداوند روح پدر گرامی شما ، استاد بشیر هروی را شاد گرداند با این حکایات جالب و آموزنده شان.
خواهر عزیز محترمه خانم فریده کریمی ، جهانی سپاس از حسن نظر تان. خداوند رفته گان شما را هم بیامرزد و روحشان شاد. زنده وسلامت باشید. مهدی بشیر
درود به دوست محترم آقای محمد مهدی بشیر مسؤول سایت وزین ۲۴ ساعت !
تشکر از نشر یکی دیگر از حکایات مرحوم استاد بشیر هروی ، موفق و سلامت باشید .
درود به برادر محترم آقای عبدالکریم عزیزی ، تشکر از لطف تان .زنده باشید. مهدی بشیر
دوست معظم و دانشمند بشیر صاحب !
حکایت شماره « ۲۷۹» استاد بزرگوار شادروان هروی صاحب را بنام « می خواهد بمیرد » را که در صفحه وزین ۲۴ نشر شده است ؛ مطالعه کردم و از آن حظ و لذت بردم .
رب العالمین ؛ استاد بزرگوار هروی صاحب را مغفرت فرماید و بهشت فردوس را نصیبش بگردند و برای شما دوست عزیز صحت ، طول عمر ، خوشی و سعادت استدعا دارم .
امین
برهان الدین « سعیدی»
http://www.said-afghani.org/seite-makalat/ustad-bashir-herawi-25.09.2011/hakaeate-%20279-%2023.06.2019-%20Bashir%20Herawi.pdf
دوست دانشمند و گرامی آقای برهان الدین سعید افغانی ، ضمن عرض سلام جهانی سپاس از نشر این حکایت در سایت زیبا زنده یاد مولانا داکتر سعید افغانی . از دوستان محترم و خواننده گان عزیز میخواهم که با کلیک کردن بالای لینگ بالا داستان های هزار و یک حکایت ادبی و تاریخی و صد ها مطلب عالی و جالب دیگر را در سایت وزین مولانا سعید افغانی مطالعه نمایند. شما موفق باشید.
مهدی بشیر
درود بر شما جناب سرور عالیقدر آقای مهدی بشیر و درود بی پایان به روان پاک استاد بزرگ مرحوم هروی حکایت را چندین بار خواندم و لذت بردم خیلی جالب و نغز است صحت و عافیت شما را از بارگاه ایزد منان خواهانم شاد و سربلند باشید.
جهانی سپاس از حسن نظر برادر بزرگوار واستاد محترم جناب آقای سید جلال علی یار . تشکر از لطف تان همیشه موفق وسلامت باشید. مهدی بشیر
ضمن آرزوی شادی روح پدر بزرگوار ما از زحمات قابل قدر تان جهانی سپاس مهدی جان عزیز ، سعادتمند و سرفراز باشید.
با عرض حرمت
قیوم بشیرهروی
آمین یا رب العالمین ، تشکر از شما قیوم عزیز که زحمت میکشید و آنها را تایپ میکنید. زنده وسلامت باشید. مهدی بشیر
درود بشما برادر گرامی و فرهنگی عزیز آقای محمد مهدی بشیر !
تشکر از نشر این حکایت عالی در سایت زیبا ۲۴ ساعت ، روح استاد بزرگوار بشیر هروی شاد.
تشکر از حسن نظر برادر محترم آقای عبدالله هروی، روح رفته گان عزیز شما هم شاد. موفق باشید . مهدی بشیر