در حاشیۀ مصاحبۀ اشرف غنی و سخن از فحش
تاریخ نشر دوشنبه ۱۱ سنبله ۱۳۹۸ – دوم سپتامبر ۲۰۱۹ هالند
در حاشیۀ مصاحبۀ اشرف غنی و سخن از فحش در آن
( کابل. مصاحبۀ تلویزیون طلوع. نجفی زاده با اشرف غنی. ماه اگست ۲۰۱۹ )
محترم نصیرمهرین
مصاحبۀ دوهفته پیش اشرف غنی احمدزی با آقای نجفی زاده ( تلویزیون طلوع )، بازتاب گسترده یی یافت. واکنشها نیز زودتر مطرح شدند. آشکار است که مردم ما شاهد اوضاع و رویدادهایی اند که به بیشترین پرسشها نیاز داشته و پاسخ ها را از شخص نخست ومسؤول امور کشور می جویند.
با آنکه نتایج پنج سال حیات آنچه حکومت وحدت ملی خوانده شده است، مردم آزار و شکنجه آمیز است، اما ماه های پسین رشد فزایندۀ بحران همه گیر، بیشتر به سوی رئیس جمهور انگشت پرسش می برد. در این ماه ها، زمان ریاست جمهوری اش به پایان رسید. اما به رغم فقدان صلاحیت، اشرف غنی دست به اعمالی زد که نمونۀ واضح از گونه های بی اعتنایی به مردم و قوانین با اتخاذ رفتار خودکامگی در آن مشهود بوده اند.
مسلم است که جابجای نمودن برخی چهره های نزدیک ومورد اطمینان واعتماد، آنهم از گروهی که جز پسرفتها، تعصبات، سؤاستفاده از بودجه های وزارت خانه ها وبی کفایتی برای حل اساسی ترین مسائل جامعه، نتیجۀ بار نیاورده اند، وبه پیکرخون خوار تروریسم طالب و داعش قوت بخشیده اند، به دامنه وعمق نارضایتی های افزوده اند.
وعده های داده شدۀ پنج سال پیش عملی نشد و افغانستان درمسیری سمت وسویافت که به برداشت برخی تحلیل گران و مخالفان وی صحه نهاد. یعنی اینکه اشرف غنی همین وضعیتی را می خواست که ایجاد شد. از جملۀ بنیاد مطالبات و آرزوهای قلبی و زیانبار وی آنست که منتج به مرگ ده ها هزار انسان گردید، ولی رونق کار طالبان را همراه داشت. دیدیم که این علایق و خدمت گزاری با تروریست های بسیار جاهل وخونریز طالب، در جایی رسید که حدود ۹۰۰ تن آنها را از زندان رها کرد. تصمیمی که حیثیت ریختن نمک در زخم مردمی را دارد که خون های از دست رفته های شان نخشکیده و سینه های شان آگنده از درد و فریاد است.
با آنهم اشرف غنی از طرف طالبانِ در حال عهد وپیمان با امریکا، مورد لطف وعنایت قرار نمی گیرد.
اگربرآورده نشدن حد اقل نیازهای حیاتی مردم و بحران سرتاسری کشور را در نظر آوریم، ایجاب آنرا می نمود ومی نماید که مسائل اساسی وناشی از تصامیم ونقش وی طرف پرسش قرار بگیرند. بعد از آن مسؤولین امور، یا آنانی که هنگام طرفه رفتن اشرف غنی از پاسخ دهی، به گونۀ تلویحی از آنها یاد میشد، پشت هم برای پاسخ دهی حاضر شوند. ولی متأسفانه شاید به دلیل تراکم پرسش هایی که متوجه اشرف غنی است وشاید به دلیل حضور سایۀ ترس بالای مصاحبه کننده، ترسی که از شیر وپس از کندن کلۀ گرگ، در میان آید و خبرنگاران جسور پیشینه قربانیان آن استند؛ مصاحبه آمیزه یی بود از طرح برخی پرسش های به موقع وجدی، محافظه کاری، عقب نشینی از طرح پرسش های جدی تر. با این همه، این پرسش ها به زودی رنگ ازچهرۀ رئیس جمهور پراند.
اما در بارۀ اینکه پرسشگر را نیز به عقب نشینی واداشت، نکاتی شایان گفتن اند. در بُعدی از این عقب نشینی گونۀ از حقانیتِ سزاوارتوجیه را نیز میتوان دید. زیرا اشرف غنی با خبرنگاران سرمخالفت دارد. (مرگ تعدادی از خبرنگاران واین سخن سخیف غنی را به یاد بیاوریم که: از خبرنگاران باد برآید.) افزون بر آن این خبرنگاران در میان آتش استند ونمیتوانند مانند ما که از دور هم دستی در آتش نداریم و بی دغدغۀ خاطر سخن دل خود را می گوئیم، عواقب پرمخاطره را فراموش نمایند.
چنان بود که در پایان مصاحبه، پرسش های بسیاری دردل هموطنان ناراضی همچنان خون خورد وناگفته بماند. اما این را هم نباید فراموش نمود که اگر سخنان و رفتاررئیس جمهور برای آنانی که از وی امتیاز دیده و زراندوخته اند، چشم بسته دلنشین بود، برای آنانی که مسؤولانه در پی داشتن پاسخ استند، این پیام را داشت که وی حاضر نیست بپذیرد که در این پنجسال، افغانستان دراین مسیر نرفت که برای مرهم نهادن به زخم ها، بهبود خواهی ها و دلجویی ها، انصراف جهل تعصب و رشد اجتماعی وافتصادی، جلوگیری از اختلاس و دزدی های گوناگون، سمت بیابد، بلکه زشتی های مردم ازارنۀ دوران کرزی، وسعت یافت و ژرفتر شد.
مردم با نتایج کاملاً آشکار از بی کفایتی حکومت اشرف غنی و کفایت برای تشدید وتوسیع ناهنجاری ها و پلشتی های اجتماعی، سیاسی وفرهنگی مواجه اند.
من دوبار مصاحبه را شنیدم. اگر برداشت ذوقی و آرزومندانه هم تلقی شود، پیش از دیدن دفعۀ اول مصاحبه، دلم میخواست کاش مصاحبه کننده از وی بپرسد که آقای رئیس جمهور، آیا از واکنش های مردم ناراضی هم آگاهی دارید؟ زیرا بارها د رجمع دوستان شنیده ام که گفته اند: آیا میداند که مردم از وی با چه نام های یاد می کنند؟
اما هنگاهی که در حاشیۀ پاسخی گریز جویانه، از یک ملیون “فحش” روزانه علیه خود اطلاع داد و با خود پسندی گفت که اما من حتا یک فحش نداده ام، دانستم که وی از فریاد و فغان مردمی که به وی فحش نیز میدهند، بی اطلاع نیست. شایان یادآوری است که همه اعتراض ها بر کارنامه های غلط و مسؤولیت این حکومت، فحش آمیز نیستند. انتقادهای بسیاری در زمینه های مختلف کجروی وی و همکارانش مطرح شده است. اشخاص مختلف با توجه به سطح و درک و توان فکری خویش، بر وی و حکومت آغشته با خیانتها اعتراض نموده اند. هرگاه همچو موضعگیری های اعتراض آمیز با لعاب فحش ودشنام آلوده شوند، به موضع نویسنده وسخنگوی معترض آسیب میرساند. غنی میخواهد با نام بردن از یک ملیون فحش روزانه، اعتراض های مستدل و سزاوار مطرح شدن را نیز جزفحش بنامد.
تردیدی نیست که وقتی پدران ومادران فاقد توان اعتراض های تحلیلگرانه، نگریسته اند که اشرف غنی انسانکشان را دوست داشته، جلو رشد تروریسم را نگرفته وبا مضحکه گویی و پروریی از دادن “ایسکریم” به آنها یاد میکند ولی فرزندادن خود را از دست میدهند. وقتی مردم عوام وبیچاره شاهد رفتار مردم آزارانه، فقر، تعصب و در ضمن گواه به امتیاز رسیدن گروهی از نزدیکان وی استند وهیچ در و گوشی را برای ابراز سخنان خود نمی یابند، روی به سوی خدا می آورند و در حق اشرف غنی و شبکۀ مرتبط با وی دعای بد میکنند.
بارها آدمی را که سزاوار محکومیت و اعتراض است، با فریاد های برخاسته از سینۀ زخمین، به باد فحش نیز گرفته اند.
جای دارد که اشرف غنی این فریاد ها را نیز دریابد، اما شخص خودش حتا حق دادن یک فحش را ندارد. زیرا کارنامه های وی، مسؤولیت فحش گستری را درمیان بخشی از مردم دارند.
درود به دوست محترم جناب آقای نصیر مهرین ، تشکر از نوشته عالی تان ، شما واقعیت هارا بیان نموده اید. غنی طی مدتی که ارگنشین شده و به قدرت رسیده عوض خدمت همیشه کارش فحش دادن بوده است . از چنین انسانها چی انتظار دارید. مهدی بشیر
درود ومهر نثار شما باد جناب استاد مهرین عزیز ، از اینکه حقایق عینی جامعه نابسامان افغانستان با بینش و نگرش عمیق و ژرف به تصویر کشیدید ممنونم . قلم تان رنگین و عمرتان دراز باد.
با عرض حرمت
قیوم بشیر هروی
درودبی پایان خدمت فرزانه فرزند فرهیختهء افغان،آقای نصیرمهرین !
واقعیتهای دوران پتجسالهء این بیسواد عالم نما را زیبابیان نموده اید. اما جای افسوس است که غنی ازچشم هاکور واز گوشها کر میباشد. نه اوضاع بد و اسفناک کشور را می بیند و نه از اعتراض ها و فحش های میلیونی که هر روز بدرقهء خدمات !!! شان میدارند، چیزی را می شنود. دربارهء وی همان گفتار ” بی ننگ و درخت” صدق می کند. اوفقط وفقط درفکر ماندن به قدرت و زر اندوزی برای خودش وطرفداران خائنش بوده ومی باشد.
هر روز یک تعداد زیاد جوانان پلیس و عسکر ما،صدها افراد ملکی و بیگناه از زن ومرد،کودگ و بزرگسال از دست این جانیها و برادران طالب یا داعشی شان بقتل میرسند، فامیل های شان نان آوران خود را از دست میدهند، مگر این خائنان ملی و مزدوران امریکا، سعودی و پاکستان، خم بالای ابرو نیاورده و شادمانی میکنند.
لعنت خداوند و جمیع مخلوقات الهی بر این لعینان باد.
همانطوریکه کلمرغان آسمان
همه مایل بوند بر لاش حیوان
بود کلمرغ ارگ کشور ما
بسی مایل بخون خلق افغان
موفق باشید
داکتر حیدری