« دیوانه ها »
تاریخ نشر دوشنبه ۸ میزان ۱۳۹۸ – ۳۰ سپتامبر ۲۰۱۹ هالند
بعد از این من باشم جام می و میخانه ها
تا شوم فارغ زقید کُنجکی در خانه ها
منع من بی خود کنی ناصح تو از جام و سبو
عالمی دارند به خود ای جان من دیوانه ها
دوستی ها را صفای آن چنانی نیست نیست
گشته دل ز آن رو اسیر و واله ی بیگانه ها
تخم الفت تازه کارم در میان باغ دل
تا که رنگین بر دهد بهر همه دُر دانه ها
زندگی بی عشق یعنی محبس و بند و حصار
عشق را نازم زده آتش بر این زولانه ها
در طریق زندگی هم صحبت خورشید شو
میدهد گرمی به کاخ و کلبه و ویرانه ها
دورکرد از من ملال خاطرات کُهنه را
گفته هایت رهنما شرین تر از افسانه ها
عبدالهادی رهنما
درود به برادر عزیز و استاد گرامی جناب آقای عبدالهادی رهنما ، تشکر از سروده عالی تان. مانند همیشه زیبا ست. موفق و سلامت باشید . مهدی بشیر
ازلطف باصفا و صمیمانه شما برادر فرهیخته ام محمد مهدی بشیر جهانی سپاس.
برادر بزرگوارم جناب استاد رهنما از خواندن سروده ی زیبای تان لذت بردم ، قلم تان همیشه رنگین و طبع تان رسا باد.
با عرض حرمت
قیوم بشیر هروی