۲۴ ساعت

01 فوریه
۲دیدگاه

هویت گمشده ما ،ادامه فصل هفتم

تاریخ نشر  شنبه  ۱۲  دلو  ۱۳۹۸ –  اول فبروری ۲۰۲۰ هالند

هویت گمشده ما
قلعه ها و حصار های افغانستان (۳۵)
ادامه فصل هفتم

نوشتۀ : محترم استاد شاه محمود محمود

۳ – قلعه فیروز کوه پایتخت امپراطوری غوری
فیروز کوه نه به عنوان کوه در افغانستان که از عظمت و بلندی در جغرافیای سرزمین مان قد افراشته است بلکه به مثابه پایتخت امپراطوری دودمان غوری از نام ونشان پرافتخار و نیکنام و باصلابت ؛ تاریخ کشورما را برجسته نموده است .

با این همه عظمت و شکوهمندی مؤرخین و نویسندگان تا هنوز بصورت قطع نتوانستند موقعیت آنرا مشخص نمایند . هریک دلایل خود را دارد و نشانه های ارایه میدارند که فیروزکوه را به نمایش بگذارند . در کل رد پای فیروزکوه مبهم وتا حال از تصور به دور است .
در قرون وسطی « شهر های اسلامی » مفهوم خاصی از شهر را ارائه می دهند، در این مفهوم ارزش ها و نگرش های اسلامی تجلی می یابند. این ارزش ها و نگرش ها در ساخت عناصر شهری متبلور می شوند.
در ساخت مورفولوژیکی شهرهای قرون وسطی کشور های اسلامی تا جاییکه در تمام کشور ها عوامل مؤثر چون : دیوار شهر ، بازار ، ارگ یا قلعه نظامی ، مسجد با مناره ها ؛ مدارس که با ساخت بافت و بناهای شهری و مسکونی مردم عوام ؛ که هرکدام ارزش و نماد و مظهری از مفاهیم و ارزش ها و تجلی بسیاری از مفاهیم اسلامی می باشد. وجود دارد . باید فراموش نکند که بسیاری از ویژگی های شهر اسلامی حاصل تجلی مفاهیم دین اسلام است که برای زندگی مردم یک شهر ارائه شده است.
بنابران فیروزکوه یا کوه فیروزه یی ، پایتخت گمشده امپراطوری غوری ها به مثابه یک شهر مستحکم در ولایت غور اقغانستان؛ یکی از مشهور ترین قلعه ها و پایتخت جهان اسلام به شمار میرود. که در سال ۱۲۲۰ م توسط اوگتای پسر چنگیز خان محاصره و ویران شد. بنابر یادداشت های مؤرخین این شهر پایتخت تابستانی این دودمان به شمار میرفت . در حالیکه پایتخت زمستانی انها شهر زمینداور بوده است .
جوزجانی قبل از همه از فیروزکوه نامبرده مینویسد که : چون ملک عز الدین حسین که پدر سلاطین بود؛در گذشت سلطان سورى بجاى او بر تخت نشست، و ولایت میان برادران قسمت کرد.
درین قسمت ولایت ورسار [ ورساد یا ورشاد ] بملک الجبال [ قطب الدین ] داد، و دار الملک خود ملک الجبال آنجا بود. و بعد از آن او را چنان اتفاق افتاد، که موضعى‏ طلب کند تا قلعه حصین و موضع شگرف بنا کند که مر حضرت را شاید باطراف معتمدان فرستاد تا راى او بر موضع فیروزکوه قرار گرفت، قلعه و شهر فیروزکوه را بنا فرمود، سلطان سورى شهر و حصار استیه را دار الملک خود ساخت و ملک ناصر الدین محمود را مادین داد، و بهاء الدین سام را خطه سنگه که دار الملک مندیش بود معین شد، و قلعه و جیر بسلطان علاء الدین حسین جهانسوز داد، و ملک فخر الدین را غالب ظن آنست که ولایت کشى معین گشت.

اما میان ملک الجبال که بفیروز کوه بود و دیگر برادران مناقشتى افتاد، ملک الجبال از برادران خشم کرد و بطرف غزنین رفت، و عهد دولت بهرامشاهى بود، چون ملک الجبال بغزنین رفت و عمارت شهر فیروزکوه مهمل گذاشت، سلطان بهاء الدین از سنگه به فیروز کوه آمد و شهر را عمارت کرد، و آن بناها و قصر سلطنت را باتمام رسانید و قلاع غور بنا فرمود، و با شاران غرستان اتصال کرد و جلوس او بفیروز کوه در شهور سنه اربع و اربعین و خمسمائه بود، چون حضرت فیروز کوه به فرمان او عمارت پذیرفت، چهار قلعه حصین در اطراف ممالک غور و گرمسیر و غرستان و جبال و هرات بنا فرمود، و قصر کجوران گرمسیر و غور و قلعه شورسنگ بجبال هراه، و قلعه بندار بجبال غرستان و قلعه فیروز میان غرستان و پارس. (۱۰۵)
طوریکه معلوم است در عصر سامانیان و اوایل غزنویان نامی از فیروزکوه برده نشده است در حدود العالم ( قرن چارم هـ ق ) تاریخ یمینی ( اوایل قرن پنجم هـ ق ) قسمت باقیماندهء تاریخ بیهقی ( نیمه اول قرن پنجم هـ ق) وزین الاخبار گردیزی ( ۴۲۱ هـ ق) از آن ذکری نرفته است هنچنان جغرافیه نگاران پیشین دورهء اسلامی مانند این خردادبه، اصطخری، مقدسی و ابن حوقل نامی از فیروز کوه نبرده اند، تنها یاقوت حموی ( ۶۲۱ هـ ) در معجم البلدان نخستین جغرافیه نگاری است که مختصر ذکری از این شهر دارد.و می نویسد که فیروز کوه قلعه حصینی است در جبال غور؛ بین غزنه و هرات و آبش از چشمه است . به محاوره مردم خراسان بیروزه و عربی آن الزُرقه. و دارالملک شهاب الدین بن محمد سام سلطان غزنه، خراسان و هند. برادر بزرگش سلطان غیاث الدین نیباشد. (۱۰۶)
حمدالله مستوفی در نزهت القلوب به نقل از معجم البلدان بدون ازدیاد معلومات بیشتر می نویسد که فیروزکوه قلعه حصین است مابین هرات و غزنین و دارالملک حکام غزنین است و هوایش به سردی مایلست و آبش از چشمه و مصانع . (۱۰۷)
لسترنج در جغرافیای تاریخی سرزمین های خلافت شرقی مینویسد که : پس از زوال دولت سلطان محمود غزنوی امراء غور که سابقاً از اعوان و یاران وی بودند استقلال یافتند و قلعه فیروزکوه را مرکز فرمانروایی خود قرار دادند. فیروزکوه قلعه بزرگی بود در کوهستان ولی امروز محل ان معلوم نیست.(۱۰۸)
استحکام و جلال و عظمت قصر و عمارات فیروزکوه را میتوان از یگانه قصری که برکوشک نامیده میشد دانست و جوزجانی آنرا در طبقات ناصری به تفصیل بیان داشته است که : قصر برکوشک عمارتیست، که در هیچ ملک و حضرت، مثل آن به ارتفاع و تدویر و ارکان و منظرها و رواقات و شرفات هیچ مهندسى نشان نداده است و بر بالاى قصر پنج کنگره زرین مرصع نهاده ‏اند، هر یک در ارتفاع سه گز و چیزى، و در عرض دو گز، و دو هماى زرین هر یک بمقدار شتر بزرگ نهاده، آن شرفات زرین و هما؛ سلطان غازى معز الدین از فتح اجمیر بوجه خدمتى و تحفه بحضرت سلطان غیاث الدین محمد سام فرستاده بود با بسیار تحف دیگر، چنانچه حلقه زرین با زنجیر زرین و خربزه که دایره او پنج گز در پنج گز بود و دو کوس زرین که بر گردون آوردند و سلطان غیاث الدین آن حلقه و زنجیر و خربزه را در پیش طاق مسجد جامع فیروز کوه بفرمود تا بیاویختند و چون مسجد جامع را سیل خراب کرد، آن کوس و حلقه و زنجیر و خربزه را به شهر هرات فرستادند تا مسجد جامع‏ هرات را بعد از آنچه بسوخته بود از ان وجوه عمارت کردند .(۱۰۹)
مؤرخین وجغرافیه نویسان قرون وسـطی از فقروزکوه وعظمت عمارات وقصور آن تذکرات زیادی داده اند. در مورد وجه تســمیۀ آن، ابوالفداء پیروزکوه ثبت کرده وازقول المشــترک آنرا به معنی کوه ســبزودارالملک جبال غور میشـمارد.
در حقیقت سـلسـلۀ فیروزکوه رشـته کوه های اسـت که از شـمال دولت یار ولایت غور شروع وبه طول چهارصد کیلومتر به شمال غرب هرات در قریۀ قزل بولاق ختم میشود. در پای جنوب این کوه، دریای هریرود جریان دارد که آن را از سلسلۀ سیاه کوه جدا می سازد.ودر پای شمال آن رود مرغاب جریان دارد که فیروزکوه را از کوه تیربند ترکستان جدا می سازد.این سلسله در حصۀ شرقی بنام فیروزکوه، در حصۀ وسطی سفید کوه ودر حصۀ آخر بنام پاراپامیزوس مشهور و ثبت گردیده است. (۱۱۰)
فرشته با تایید قول جوزجانی در مورد عمران فیروزکوه اضافه میکند که چون ملک الجبال فیروزکوه را بنا نهاد و دارالملک خود ساخت و جهت شکار قریب دو فرسنگ از دو طرف دیوار کشید، جا به جا قصر های ملوکانه ساخته و روش سلاطین بزرگ پیش گرفت. (۱۱۱)
بارتولد در مورد فیروزکوه همچنان مطالب طبقات ناصری و مؤرخان و جغرافیه نگاران گذشته را باز نویسی نموده می نویسد که : در قرن دوازدهم میلادی سلاطین مقتدری از این سلسله ( غوریان) بیرون آمدند که ابتدا غزنین و بعد هرات و قسمتی از خراسان و تمام افغانستان کنونی و قسمتی از هند را مسخر کردند. در آن زمان پایتخت غور قلعه فیروزکوه بود که در قسمت علیای هریرود و ظاهراً در نزدیکی آهنگران واقع شده. جای این شهر که در اواخر قرن دوازدهم و اوایل قرن سیزدهم یکی از پایتخت های دولت مقتدر و مزین با ابنیه و عمارات عالیه بود دقیقاً معین نشده زیرا هنوز راجع به قسمت علیای هریرود چندان تحقیقاتی نکرده اند . در سال ۱۸۴۵ م که فریه وارد این سرزمین شده بود یک شاهزاده بومی به وی گفته بود که شهر قدیم شهرک واقع در نزدیک دولت یار پایتخت قدیم غور است.(۱۱۲)
عثمان صدقی در مورد فیروز کوه به نقل از جوزجانی می نویسد که : فیروزکوه حصارکوهی است. در سرزمین غور که از طرف قطب الدین محمد معروف به ملک الجبال در ناحیه یی موسوم به ورساد [ ورشاد] ینا یافته بود.
بهاوالدین سام که در سال ۵۴۴ هـ ق جانشین برادر گردید، بر تعمیر آن افزود. با این صورت فیروزکوه در تمام مدت سلطنت شاهان غور مرکزیت داشت و پایتخت بود. در دوره کشورکشایی معزالدین محمد بن سام دولت غوری ترقی نمود و فیروز کوه خیلی مزین و زیبا شد، ارگ و قصر ان خیلی شکوه و جلال داشت. این شهر موقعیت مستحکم خود را قبل از تشکیل امپراطوری نیز داشت. اعراب نتوانستند این شهر را بدست آوردند با وجودیکه اطراف غور را اشغال نموده بودند. تا اینکه محمود غزنوی انرا فتح و مطیع دربار غزنه ساخت.
چنانچه در فوق گفته شد؛ فرزند چنگیز این قلعه را در بین سالهای ۱۲۲۰ – ۱۲۲۲ م ویران کرد که امروز مشکل است در تعیین موقعیت ان حرف های متفاوت نوشته اند. برخی فیروزکوه را در قسمت های علیای هریرود یا بالا مرغاب میدانند اما هولدج که در سال ۱۸۸۴ و ۱۸۸۵ م آن موضع را دیده ، خرابه های وسیع تیوره را که نزد اهالی به غور معروف و در کنار معاون فراه رود واقع است، فیروزکوه میدانند. چون موقعیت تیوره طوریست که با هرات، فراه و وادی علیای هریرود به آسانی میتواند مراوده نماید.(۱۱۳)
نوت : تصویر۱-۲ که اندره ماریک پیشنهاد داده است که فیروزکوه در کنار منارجام موقعیت دارد. تصویر۳ قلعه از شهر تیوره میباشد که هولدج، لیشنیک و برخی دیگر فکر میکنند که فیروزکوه بالای تپه های تیوره موقعیت داشت.

شهر فیروزکوه کجاست؟

ادامه دارد

 

۲ پاسخ به “هویت گمشده ما ،ادامه فصل هفتم”

  1. admin گفت:

    درود به برادر گرامی و استاد عزیز  آقای شاه محمود محمود ، ممنون زحمات تان بایت این مقاله جالب پژوهشی و معلوماتی . باز هم مانند همیشه عالیست و از خواننده گان محترم سایت ۲۴ ساعت و فیسبوک های آن تقاضا میکنم که سلسله این مقالات را مطالعه نموده و به دوستان خود هم بفرستند تا به معلومات انها هم افزوده شود. موفق و سلامت باشید. مهدی بشیر

  2. برادر گرانقدرم محمد مهدی جان بشیر را بابت این همه زحمات که در انتشار مطالب بنده و آذین نمودن آن در سایت محترم و وزین ۲۴ ساعت متقبل می شوند تشکر و سپاسگزارم . دست گل تان درد نکند. انچه شما ارزو نموده اید هموطنان ما از مطالب مسلسل گمشده ما که بخشی از تاریخ کشورمان است استفاده برده و برای دوستان خویش آنرا معرفی نمایند.
    جا دارد از این طریق جویای احوال شما شده و ارزوی صحتمندی شما را از ایزد منان استدعا نمایم . موفقیت و اطلاع رسانی و روشنگری تان را در لابلای سایت ۲۴ ساعت ارزومندم

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما