دست غدار
تاریخ نشر دوشنبه ۲۳ سرطان ۱۳۹۹ – ۱۳ جولای ۲۰۲۰ هالند
دست غدار
بر خیز وطندار که وطن تار و مار شد
با درد و غم و رنج و عذاب سردچار شد
پا بر کشید رایت ماتم در این وطن
پرچم فتاد و دست عدو آشکار شد
باد بوی گند بیگانگان را پدید کرد
میهن زخون غیرت ما چشمه سار شد
ای آسمان نگون شو و کاندم به ملک من
دولت شریک دست غدار و طرار شد
با آن که نام میهن ما مستقل بود
اما بدست دشمن غول در اسار شد
این دشمنان تشنه ای خون گلوی ما
بر گرده های ملت ما چون سوار شد
گه اضطراب و ترس و هیجان ز انتحار
گاه از قضا و جور زمان بی قرار شد
از دست دزدان و ستمکار ارگ نشین
قتل و قتال و رشوه و چور رویکار شد
از خون جوانان دلیر و وطن پرست
اطراف باغ و راغ وطن لاله زار شد
بگشای چشم دل که شدست کشورت تباه
از کابل و هرات و زابل تا تخار شد
قومی که خطا را ز صواب فرق نمیکنند
آسان توان کشور شان در اختیار شد
آن یک گروه به کاخ نشسته و بیغم اند
جمعی ز ظلم و جور جباران فرار شد
# سیدجلال علی یار ( ملبورن آسترالیا )
جولای ۲۰۲۰
درود به جناب استاد علی یار عزیز ، سروده زیبا و مملو از احساس است. تشکر از اینکه واقعیت ها را بیان نموده اید. موفق و سلامت باشید . مهدی بشیر
درود و عرض ادب خدمت عالی مقام شخصیت فرهنگی و ادیب فرهیخته جناب آقای بشیر هروی باز مرا افتخار بخشیدید, سپاسگزارم از اینکه شعر نا چیز حقیر در سایت وزین ۲۴ ساعت اقبال نشر پیدا کرد میدانم در تزیین و ویرایش آن کوشیدید و آنرا زینت و زیبایی داده اید زحمات تانرا ببخشید باز هم از شما قلبٱ تشکر میکنم صحت و عافیت شما فرهیخته را آرزومندم سعادتمند باشید.
“از دست دزدان و ستمکار ارگ نشین
قتل وقتال و رشوه و چور رویکار شد”
آن مرغ دزد وطن که نموده غضب ارگ ما
با همرهان دارهء دزدان تیارشد
برادر بسیار عزیز وگرامی آقای علی یار !
بعد از تقدیم سلام وآرزوی صحتمندی کامل تان ، شعر تان عالی ودارای پیام های واضح وروشن می باشد.قلم نان سبز ودر کوبیدن خائنان وطن رسا تر باشد.با عرض حرمت داکتر حیدری