می چرخم
تاریخ نشر پنجشنبه ۱۳ سنبله ۱۳۹۹ – سوم سپتامبر ۲۰۲۰ هالند
می چرخم
میان درد جان سوزی ز عشق یار می چرخم
گهی چون مرد دیوانه تهی بازار می چرخم
چنان سر گشته ی در حیریت از خویش
خراب و مست و افتاده قلندر وار می چرخم
تنوری گرمی گردیدم چو در حال ودا گفتن
زبان داری آتش را به سینه نار می چرخم
فتاده است واژه ها خرمن به خرمن
ز بهری غنچه های تر سوی گلزار می چرخم
وگر فصل ی بهار گردد خزان ام
چو ابرِ وسمه پردازِ برین ادوار می چرخم
عروسانی چمن را شانه اندازم به گیسو
بگردی منظری باغ ی لبِ جویبار می جرخم
ز کویش در برم باد ی عرق چین
میان لاله های تر چندین بار می چرخم
کو تاه آید حضور اش بر نماز ام
ازان محرابِ ابرویش دلِ بیمار میچرخم
صبوری وصف حال از من بردیده است
بگردابِ نگاه جان چه با تکرار می چرخم
سیاه چشمی شب شعر گشته مارا
چو اشک روی مژگانی برخ یارچرخم
نیکزاد
۱۳ سنبله ۱۳۹۹
میمنه
تشکر نیکزاد عزیز ، بازهم مانند همیشه عالیست. موفق باشید . مهدی بشیر
سپاس می گم و قدردانی می کنم
خدمت کسانی را که همچون
چون جناب بشیر صاحب دوست واقعی بوده
همراهی می کنند
کسانی را
که
عاشقانه در پی کسب
فرهنگ و تاریخ اند
و ترویج میدهند
اندیشه علمی و هنر
هنر مندانه
که خواب های شیرین را
به فردای طلوع آفتابی
سپرده اند
تا سواران نیک نام باشند
نیکزاد
دوست گرامی و شاعر خوش قریحه جناب نیکزاد عزیز خوشحالم که از طریق سایت وزین ۲۴ ساعت از شما میخوانم ، مؤفق و کامگار باشید.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی