زندگی نامه یک مهاجردوراز وطن
تاریخ نشر دوشنبه ۲۵ مارچ ۲۰۱۳ هالند
زندگی نامه یک مهاجردوراز وطن
صادق پیکار
***
عمریست که وی دفتر بیگانه بخواند
شام و سحرازههجرتش افسانه بخواند
فهمی نبرد از طرب ساقی و مینا
صد بار اگر دفتر میخانه بخواند
وی زادۀ هندو کش و فرزند غروراست
حیف است دیار دگران خانه بخواند
پروردۀ فرهنگ دیار دگر است او
حاشا که مگر درس ز بیگانه بخواند
فریاد دلش ره نبرد جانب دلدار
چون گمشده مرغی که پی لانه بخواند
آزادۀ افغان بود و در وطن غیر
پا زیب طلا را همه زولانه بخواند
او عشق وطن دارد و جانش وطن اوست
افسانۀ عشق از لب جانانه بخواند
صادق پیکار
پیکار عزیز ، بازهم زیبا، پرمحتوا و با احساس سروده اید. مؤفق باشید. موفق باشید. مهدی بشیر
جناب پیکار عزیز چکامۀ زیبا شما را خواندم لذت بردم و احساس غرور کردم . و به زادبومم افتخار .
سر بلند باشید .