دورانِ بی مهری
تاریخ نشر پنجشنبه نهم دلو ۱۳۹۹ – ۲۸ جنوری ۲۰۲۱ هالند
چه دنیای شده – هرکس زهرکس باز بگریزد
که گوش از گوشواره ، حنجره زآواز بگریزد
دراین دورانِ مرگ ومیر، بی مهریست – واویلا
که یار از یارِخود ، همراز از همراز بگریزد
به پای ریشه ی هرشاخه آبِ حیله می ریزد
نه تنها گل که هم هرخار، از گلباز بگریزد
شده بس قامت ازبارِستم خم، ازهمین توفان
وزد بادِ اگر، هرسروِ سرافراز بگریزد
شکوهِ بال و پر را گم نموده با ریا کاری
همان زاغِ سیاست باز، کزپرواز بگریزد
زوحشت جنگ ناموزون شده، بنگرکه درسنگر
زبشکن بشکنِ سرها ، کلُخ انداز بگریزد
نترسد ازنگاهِ قهرآمیزو هراس افکن
چنین دردآشنای ازدوچشمِ ناز بگریزد
علی احمد زرگرپور
کلُخ : خشت خام و نا پخته که از گِل درست می شود
جناب زرگر پور عزیز تشکر از سروده زیبایت . واقعآ فضای امروزه تمام مردم را از همدیگر گریزان داده است . به آرزوی باز گشت فضای صمیمیت ها .
مهدی بشیر
از اشتراک گزاری ولطف بی نهایت دوست ! جناب مهدی بشیر سپاسگزارم .
درود و مهربشما فرهیختۀ عزیز . صحتمند و سربلند باشید
درود ومهر نثار تان باد جناب زرگرپور عزیز ، زیبا قلم زدید.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی
ملبورن – آسترالیا