« چاقو گرفت »
تاریخ نشر جمعه سوم ثور ۱۴۰۰ – ۲۳ اپریل ۲۰۲۱ هالند
در جوانی کی توان از گلرخان پهلو گرفت
یا که چشم از چهره و چشمان زیبا رو گرفت
گر ببینی خوب رویی در خیابان در خرام
کی شود رخ از رخ آن شوخکی خوش خو گرفت
از جوانی جلوه های شور و شادی بر دمد
از گل پژمرده ممکن نیست رنگ و بو گرفت
تا توانی بذله گو ، شیرین زبان ، آزاده باش
کار نیکو نیست بر جان کسی چاقو گرفت
آب انگور در خُم چهل روزه مستی آور است
نیست ممکن جای آن، مستی ز آب جو گرفت
عمر بیهوده مده بر باد ، ورنه کی شود
از دهان گرگ وحشی بچه ء آهو گرفت
پیری منزل گاه حسرت های عمر رفته است
از درخت بی ثمر گاه کس نشد آلو گرفت
عبدالهادی رهنما
برادر محترم و گرامی جناب استاد رهنما عزیز درود بشما . بازهم سروده زیباست . مهدی بشیر
هزاران درود بر برادر ادیب و فرهیخته ام جناب مهدی بشیر گرانمایه و ممنون از محبت و حسن نظر همیشگی شان که نسبت به من داشته و دارند .