از هزار و یک حکایت ادبی و تاریخی
تاریخ نشر پنجشنبه نهم ثور ۱۴۰۰ – ۲۹ اپریل ۲۰۲۱ هالند
حکایت ۳۰۱
چوب را آب فرو می نبرد دانی چیست
شرمش آید ز فرو بردن پروردهء خویش
« صائب »
نهال تازه و درخت کهن
این حکایت را هم اصمعی نقل کرده است :
وی میگوید : در مجلس خلیفه هارون الرشید بودم پیرمردی از دودمان بنی امیه که شخصی با تجربه و صاحب فکر سلیم و رای صائب بود و خلیفه در اکثر کارها باوی مشورت مینمود وارد مجلس شد و در همان اوقات هارون برامکه را از میان برداشته بود:
هارون از او پرسید:
آیا بنی امیه در کار جهانداری بهتر عمل میکردند یاما ؟
پیرمرد در جواب گفت :
شما!
هارون او را سوگند داد که بدون مجامله سخن بگوید؟
پیرمرد گفت :
فرق شما و بنی امیه در جهانداری اینست که بنی امیه هر وقت نهالی می نشانیدند هرگز بدست خود آنرا ریشهء کن نمیساختند ولی شما بخلاف ایشان عمل میکنید.
هارون توضیح خواست ، پیرمرد چنین گفت:
عبدالملک بن مروان حجاج را تربیت کرده و بیست سال او را برجان و مال مردم مسلط ساخته بود و با اینکه قلبآ از او متنفر بود بازهم او را به سبب اینکه دست پروردهء خودش بود از کار برکنار نکرد و پس از وی ولید بن عبدالملک نیز با آنکه دشمن حجاج بود بعزل او راضی نشد اما شما اشخاصی را که تربیت یافته خود شما هستند هرقدر که با کفایت وصاحب لیاقت باشند همینکه مورد خشم شما واقع می شوند از بین میبرید و کار آنانرا با اشخاصیکه هرگز با ایشان قابل مقایسه نیستند میسپارید و گمان می کنید که از نهال تاره باندازهء درختی که کهن و بارور شده است میتوانید بهره مند شوید در حالیکه این فکر درست نیست.
هارون خاموش شد و آن پیر مرد هم بعد از چند لحظه از مجلس بیرون رفت خلیفه بمن گفت :
ای اصمعی شنیدی که این مرد جهاندیده گفت ؟
من گفتم :
یا امیرالمؤمنین او پیر و خرف شده است و نمیداند که چه میگوید !
هارون گفت :
خرف تو هستی که میان حق و باطل فرق نمیگذاری این سخنی بود که بایستی با آب زر نوشته شود و من اگر این سخن را پیش از استیصال بر امکه می شنیدم هرگز با ایشان بدانگونه که واقع شد رفتار نمی کردم.
ادامه دارد .
روح پدر گرامی ما استاد بشیر هروی شاد با این حکایات آموزنده . تشکر از برادر گرامی ام قیوم جان بشیر هروی که آنرا تایپ و در اختیار سایت ۲۴ ساعت گذاشته اند. مهدی بشیر
برادر محترم آقای مهدی بشیر سلام . طاعات و عبادات تان قبول . روح استاد بزرگوار بشیر هروی شاد. حکایت زیباست.
روانش شاد و یادش گرامی باد
سلام علیکم دوست بزرگوار و دانشمند محترم مهدی « بشیر » صاحب !
حکایت شماره « ۳۰۱ » « نهال تازه و درخت کهن » دانشمند فرزانه شاد روان استاد بزرگوار علی اصغر « بشیر هروی » صاحب را که در آن دنیای پند ، نصیحت و عالم عبرت نهفته است؛ با نهایت علاقمندی خواندم .
کاش : عقل سلیم ، توام با حسن تفاهم و خیرو سعادت ؛ برای تربیت ، رشد و ترقی در وطن تقویه گردد تا هیج نهال وطن را ریشهء کن نسازند ؛ بلکه با عمل خیرخواه و صالح خویش در پرورش، تقویت و ثمر سالم آن اتحاد و اتفاق نمایند !
رب العالمین به فضل و مرحمت خویش در این ماه مبارک رمضان؛ روح استاد بزرگوار را شاد داشته و جنت فردوس را نصیبش بگرداند.
الهی ! به فضل و کرم خویش روزه و عبادات شما را قبول و برای شما و فامیل محترم فرهنگی؛ صحت، طول عمر و خیر و برکت بیشتر عنایت فرمایند . امین یا رب العالمین
با عرض ادب
برهان الدین « سعیدی »
http://www.said-afghani.org/seite-makalat/ustad-bashir-herawi-25.09.2011/hakaeate-%20301-30.04.2021%20Bashir%20Herawi.pdf
دوست دانشمند و گرامی جناب آقای برهان الدین سعیدی سلام
طاعات و عبادات تان قبول در گاه حق . روح زنده یاد داکتر سعید افغانی شاد . تشکر از لطف تان. از دوستان عزیز تقاضا میکنم که با کلیک کردن لینک بالا این حکایت و دهها مطلب جالب و آموزنده را در ارگان نشراتی صلح و تفاهم مولانا سعید افغانی مطالعه نمایند . مهدی بشیر
روحشان شاد و یادشان گرامی.. موفق باشید
خدارحمت کند مرحوم مغفورشاد روان استاد على اصغربشیر شخصیت علمى و فرهیخته درعرصه علم ، ادب وفرهنگ یکى ازاسطوره هاى تاریخ معاصر کشورمابود، روح استاد بزرگوارشاد یاد و خاطره هاىشان گرامیباد !