آتش غم
تاریخ نشرپنجشنبه ۴ اپریل ۲۰۱۳ هالند
آتش غم
نوشته : نذیر ظفر
۳۱ / ۳ / ۲۰۱۳
***
وای کـــه ازآه تـــــنم در گرفت
حرف نگــــفتم سخنم در گرفت
از عمـــــــل و کردهء اخوان بد
خانه و ده و وطــــنم در گرفت
شعلهء آتش هــــمه جا پهــن شد
سروو سمن در چمنم در گر فت
نطفهء تر سا چـــه شرارت فگند
کز شررش انجــــمنم در گر فت
شیخ زد عمـــــــامه بروی زمین
گفت: به مسجد چـــپنم درگرفت
جامه دریدم ز غــــمی این وطن
زآتش آن پیر هــــنم در گرفت
نذیر ظفر
ظفر گرامی ، بازهم سروده زیبا و دلنشین است . موفق باشید. مهدی بشیر
زآتشِ جنگ هموطنم در گرفت
گلشن و باغ و چمنم در گرفت
بار دیگر از غمِ بُودانه باز
نام و نشانِ کهنم در گرفت
از خبرِ نا خوشِ بیگانه گان
دل ببرِ گلبدنم در گرفت
ازغم وسوداِ یتیمان شهر
گریه بکام ودهنم درگرفت
جوهر.