افغانستان و دموکراسی
تاریخ نشر شنبه دوم اسد ۱۴۰۰ – ۲۴ جولای ۲۰۲۱ هالند
-۱۷-
واین تنها کینه توزی وعدم پذیرش وتحمل مخالفین از سوی ح.د.خ ا نبود، بلکه فرهنگی سیاسی یی را که تنظیم های جهادی داشتند، همدیگر خویش را نیز تحمل نکرده وبا جنگهای داخلی نیز مشغول بودند.
در چنین وضعیتی که نه آشنا سازی مردم با دموکراسی و نه ایجاد نهادی های که در سمت وسو دادن دموکراسی مؤثر باشند، مقدور ومیسرشد، نتیجه مسلم بود که برای سالیان اینده نیز چالش های بزرگتری در راه نشسته است.
جنگهای مصیبت زا و آزاردهندۀ کابل، نیز تصادفی نبود. ادامۀ جنگهای پیشینه و مخالفت هایی بود که پیشتر نیز همه تنظیم ها را به جنگ وکشتن همدیگر مشغول نموده بود. زیرا آنها با وجود سخن گفتن از کلمۀ واحد، خدای واحد، پیغمبر واحد و کتاب واحد، هرکدام راه خویش را درپیش گرفته، جز موارد استثنایی که”اتحاد” میکردند، تنظیم خارج از حلقه را به عنوان غیر اسلامی ودشمن می پنداشتند. سخن دور از انصاف خواهد بود که بر بنیاد این موضعگیری عمومی، آنچه را حزب اسلامی گلب الدین حکمتیار با خشونت و کشتار وآزار بیمورد اِعمال نمود، یادآوری ننمائیم. این حزب در اشاعۀ خشونت و کشتن انسانها، دارندۀ دست بالاتر بود.
بر بنیاد چنان برداشت، رویکرد وکینه ورزی ها بود که پس از رسیدن تنظیم های جهادی در سال
(۱۳۷۱ خورشیدی-۱۹۹۲ .ع) به کابل، ادامه سیاست عدم همدیگر پذیری و تحمل نکردن دیگران، سبب ساز خونریزی های بیشتر و ویرانی های جبران ناپذیر شد. در این میان ضمن نشانی نمودن سیاست عمومی فاصله داشتن آنها از افکار و رفتار تحمل آمیز، این واقعیت تاریخی فراموش نمیشود که جمهوری اسلامی ایران وحکومت پاکستان ونهادهای هم اندیش وبنیاد گرای آنکشور، با مساعد نمودن فضای منطقه یی، آن جفای ورزی را پرورش دادند.
هنگامی که جنگهای داخلی جامعه را از رمق انداخت و شیرازه های آن از هم پاشید، سزاوار تعجب نبود که حکومت پاکستان یا کشور بسیار آرزومند و دارندۀ توان بیشتر برای استفاده جویی در افغانستان، جاهل ترین و بلی گو ترین افراد افغانستانی ومناطق سرحدی را سازماندهی نموده و با نام تحریک اسلامی طالبان افغانستان، بفرستد.
پیرامون ابعاد پیدایش وشکل گیری طالبان، بسیار گفته ونوشته شده است، از آنجایی که دراینجا صحبت ما در پیوند با پسرفت ها و ایجاد موانعی است که سر راه دموکراسی ایجاد شده است، این مطلب بسیار مهم و حایز اهمیت سزاوار یادآوری است که شکل دادن و ورود طالبان در عرصۀ نظامی و سیاسی، از سوی بخش وسیع افراد سیاسی طیف های مختلف حتا ترقی خواه پشتون کشور در اشکال مختلف طرف جانبداری قرارگرفت. درحالی که طالبان بی پرده ترین و وحشت آمیزترین برنامه های سیاه وغیر انسانی را مرتکب میشدند، اما اندک کسانی را از پشتونهای جامعه سراغ میتوان نمود که به افکار و اعمال آنها نه گفته و از حقوق مدنی و آزادی های مورد نیاز مردم افغانستان همراه با محکومیت جنایات طالبان، به دفاع برخیزند. چنین موقف زیانبار، صدمۀ دیگری بود که ذخایر رفتار مدنیت آمیز، رشد اجتماعی- فرهنگی و دموکراسی خواهی را از دست جامعه ربود.
هنگامی که به بازنگری این نبشته مشغول استم، توافق امریکا با طالبان نهایی شده و طرح آوردن طالبان در حکومت دارد جامۀ عمل می پوشد.
اشخاصی مانند کرزی، احمدزی، حنیف اتمر و خلیلزاد که درس خوانده وبرخی خداناباورنیز استند، اما ناف نابریده ازعلایق پس مانده دارند، دراین زمینه جانفشانی بسیاری نموده اند.
ادامه دارد
جهانی سپاس از استاد مهرین عزیز بابت ادامه این مطلب عالی و مملو از حقایق . مهدی بشیر
دوست گرانقدر، جناب مهدی بشیر، من از نشر مضامین هموطنان در این صفحۀ فرهنگی و نوشته های خودم، همواره احساس سپاسگزاری داشته ام.