کاروان اشک !
تاریخ نشر جمعه ۲۷ جوزا ۱۴۰۱– ۱۷ جون ۲۰۲۲ هالند
تـا جـدا گشتم زکـویـت نیست آرامم هنوز
سرزند خورشید عشقت گاه دربــامم هنوز
ظلمت شبهای تارم روشن ازیاد تـواست
چون ستاره مـیـرسی درپهنۀ شـامم هـنوز
دل تســلی میکــنــم بـا دوریـت امـا دریغ
همچــوآهــوی فــتـاده صیـد دردامم هـنوز
میکشانـد دل مرا دربــزم شمع و سوختـن
شمع میگرید که من درعاشقی خامم هنوز
میبرد با خویش هرشب کاروان اشک من
آه پــرســوز وگــدازو درد وآلامـم هــنـوز
تا (عزیزه) بزم شعرم روشن ازیـادش بؤد
مـیـدرخشـد ازفـروغـش اختـر نـامم هـنـوز
عزیزه عنایت : ۱۵/۶/۲۰۲۲- هالند
باز هم سروده زیبا و عالیست.درود به بانو عزیزه جان عنایت.
مهدی بشیر
خواهر گرامی بانو عنایت عزیز زیبا و دلنشین قلم زدید ، سرفراز باشید.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی
ملبورن – آسترالیا
سپاسگزارم از شما برادر گرانقدر نسبت نشر سروده در سایت پر درخشش ۲۴ ساعت و صفحات فیسبوکی آن درود برشما .