لاف می زنیم
تاریخ نشر شنبه ۲۵ سرطان ۱۴۰۱– ۱۶ جولای ۲۰۲۲ هالند
ای هموطن زعمری شده لاف می زنیم
خود را به جمع کوچه ی اشراف می زنیم
هیچیم و هیچ و هیچ نداریم در بساط
گپ از طلا و نقره به صرّاف می زنیم
تا دیگران خطاب کند حاجی و ملا
ریش دراز خویش سر ناف می زنیم
خود میخوریم مال یتیمان و بیوه ها
بعدش سخن ز عدل و ز انصاف میزنیم
هر یک برای خویش جگر خون میهنیم
حرف وطن به پایه ی حرّاف می زنیم
هرکس به دام خویش بگیریم از ریا
تا کلّه اش به کوبه ی ندّاف می زنیم
دلخوش به قصه های قدیمی کهنه ایم
ما لاف خویش یک کمی گزاف می زنیم
با غیرتی که نیست درونش حیا و شرم
مُرداری را به کاسه ی شفاف می زنیم
شد صد کتاب قصه ی ما از نفاق و جنگ
تیر هوایی بر دل اهداف می زنیم
همسایه ها فقیر و ندارند آب و نان
ما دور کعبه رفته و طوّاف می زنیم
دیگر دلم سیاه شده از حضور لاف
حرف درست خویش به اکناف می زنیم
تا نفس خویشتن نسازیم پاک و صاف
آتش میان خانه ی اوصاف می زنیم
همایون شاه « عالمی»
۱۵ جولای ۲۰۲۲م
همسایه ها فقیر و ندارند آب و نان
ما دور کعبه رفته و طوّاف می زنیم
خیلی عالی سرودۀ زیبا و مملو ازاحساس درود به عالمی عزیز
مهدی بشیر
درود و مهر ، سلام به شما برادر ارجمند و دوست گران ارج مهدی جان عزیز سپاس از زحمات تان و نشر این سروده در سایت زیبای ۲۴ ساعت همیشه شاد و موفق و سرفراز باشید