از باغ نازنینان
تاریخ نشر : سه شنبه ۱۲ جدی ۱۴۰۲ خورشیدی – ۲ جنوری ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا
از باغ نازنینان
آتش نهاده بر دل رنگ انار یارم
در عالم رفاقت مفتون آن نگارم
تا یک نظر نمودی چون غنچه در تبسم
گل گشته روزگارم شهناز غمگسارم
در بزمگاه عزت مثل تو کس ندیده
چون ماه نو دمیده بنشین دمی کنارم
چشم سیاه نازت تسخیر قلب من شد
در روز و شام وصلت پیوسته انتظارم
از ساغر دو چشمت مست جنون عشقم
مخمور چشم مستم مجنون این دیارم
سودای سروری را از حسن تو گرفتم
ای شوخ پاک دامن ای یار دل قرارم
پروین و زهره گشتی در آسمان قلبم
مقبول و مهربانی ای ماه ده و چارم
ای که به نور رویت قلب مرا ربودی
گل غنچه ئ زمانی در بین لاله زارم
در کوی میگساران مخمور و دلفریبی
از باغ نازنینان گل گشتی در کنارم
خورشید آسمانم ای یار دل ستانم
تا لحظه ئ حیاتم دست از تو بر ندارم
چون شمع و برفروزد یک عالمی بسوزد
چون واعظ حزینم آهی ز دل بر آرم
ملا عبدالواحد واعظی
۱ جنوری ۲۰۲۴
شاعر شیرین سخن جناب واعظی عزیز قلم تانرا همیشه رنگین می طلبم ، زیبا و دلنشین سرودید.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی
با تشکر از برادر گرامی ام آقای هروی عزیز که اشعار من را در سایت ۲۴ ساعته خویش پخش و نشر میکنید
درود بر شما