رنجیده
تاریخ نشر : جمعه ۱۷ حمل (فروردین) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۵ اپریل ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا
رنجیده
گفتم که چو من هیچ کست یار نباشد
گفتا: بشنیدیم ، وفا دار نباشد
گفتم نشنیدی که شده کور دو چشمم؟
گفتا: که بگفتند که دیدار نباشد
گفتم: که گرفتم خبرت از گل و بلبل
گفتا : که رهم هیچ به گلزار نباشد
گفتم: دل و دین بردی به یغما بخندید
گفتا: سخنی گو که خریدار نباشد
گفتم: که فتاده ست دو زلف تو به دستم
گفتا: که غلط گفتی ، نگر مار نباشد
گفتم: که زعشقت شده است داغ دل ِ من
گفتا: بشنو بهر ِ تو غنخوار نباشد
گفتم: مگر از عالمی رنجیده ی ای شوخ
گفتا: به تو گفتم ، به من ات کار نباشد
همایون جان عزیز ممنون از سروده ی زیبای عموی عزیز تان ، روان شان شاد و یاد شان گرامی باد.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی
درود و مهر و سپاس قیوم جان معزز ، تشکر از نشر سرودۀ کاکای مغفورم شما سلامت و سرفراز باشید
خواهش میکنم همایون جان عزیز ، روح کاکای گرامی تان شاد وخشنود باد.