وصلِ جانان
تاریخ نشر : یکشنبه ۱۹ حمل (فروردین) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۷ اپریل ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا
وصل جانان
فصل عشق و مهربانی ساز شد
روشنایی ها برویم باز شد
جلوه های صبح سویم پر کشید
نور عشقت رگ رگ جانم دمید
التجایی ما به درگاهت ، خدا !
مستجاب آید دعا بر کبریا
می رسد برتو نوا و سوز دل
شب زداید لطف تو از روزِ دل
پاک ساز قلب ها را از ریا
از معاصی پاک گردان سینه ها
درد و داغ سینه و ذوق مرا
برده اند رفعت هم شوقِ مرا
تو مران ، با یا س درگیرم مکن
خالی از هیهای شبگیرم مکن
دل به مهرت بسته ام مولای من
پر زلطف خود بکن مینای من
در دل من است دائم این دعا
از توخواهم وصل جانان ای خدا
عالمی زیر و زبر کردم که تا
تا بفهمم تو کجایی تو کجا
دل چو یخ در سینهء من آب شد
دل ز دستم رفته و بی تاب شد
نیمه شب فریاد کردم درسجود
تا برایم درگه ات گردد گشود
” عالیه ” در شعله و زنجیر تو
حاجتم بگشای با تدبیر تو
عالیه میوند
۱۵ جنوری ۲۰۲۲
فرانکفورت
بانو میوند گرامی بسیار زیبا سرودید ، مؤفق و مؤید باشید.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی
ممنون و متشکرم از دید زیبایتان
جناب بشیر هروی گرانقدر ، از نشر سروده ام یک دنیا ممنون
سعادتمند باعزت باشید .
با عرض حرمت
سعادتمند و کامگار باشید.