همتِ مردانه
تاریخ نشر : ۳۱ حمل (فروردین) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۱۹ اپریل ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – آسترالیا
غزلی از استاد محمد اسحاق ثنا و استقبالیه ای از قیوم بشیر هروی
همت مردانه
دل به تنگ آمده از غربت و این دربدری
روز من شام سیه ، شب همه باغم سپری
زندگی مایهء ننگ است به این خیره سران
دادازین خیره سران وای ازاین خیره سری
نیست در شهر کسی تا که غم دل گویم
چه کنم گر نروم سوی دیار دگری
باغبان همت مردانه کن از خواب بخیز
تا رهد باغ ازین خشکی و این بی ثمری
گاهگاهی نظر لطف به من اندازد
یار با آن همه بی مهری و بیداد گری
عمر من صرف شد و یار نشد همرازم
حاصل عشق چه باشدبه جزخون جگری
شعر ناب و سخن نغز هنر می خواهد
ای « ثنا » شعرچه گویی به این بی هنری
همت مردانه
دل به داد آمده از دوری مُلکِ پدری
با کی گویم ز غم وغصه و این دربدری
خاک ما رفته به تاراجِ جمع بی سر و پا
با دوصد جورو جفا و با هزار حیله گری
نیم قرن شد که پریشانیم و آوارهء دهر
کاین جهان شاهد رنج گشته وهم خون جگری
نیست هیچ محرمی تا حرفِ دلم را شنود
زندگی با همه آلام چنین شد سپری
رهِ عشق همت مردانه بخواهد به یقین
ورنه مجنون شود ایندل به صد بی ثمری
گوش کن ایکه دل از ما بربودی به ریا
با چنین وسوسه و دغدغه و خیره سری
حرف موزون « بشیر» رسم هنرمی طلبد
ورنه این قصه سراسرشده است بی هنری
از مجموعه ی شگوفه های احساس
غزلی از استاد محمد اسحاق ثنا را استقبال نمودم که همراه با غزل استاد که از مجموعه شگوفه های احساس میباشد تقدیم دوستان خواننده گردید. باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی
سروده های زیباست ، درود به آقایان استاد ثنا و قیوم بشیر هروی. مهدی بشیر
تشکر مهدی جان گرامی از حضور باصفا و حسن نظر تان، سلامت باشید.