لحظه های سکوت
تاریخ نشر : چهارشنبه ۱۳ سرطان ( تیر ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۳ جولای ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – استرالیا
لحظه های سکوت
یک بسته گل ، با دل فرو رفته زیر آوار ها ، یک شب ِ حسرت ، یک قصه ی طولانی شبیه قرن ، دوره ی که در آن سگِ شهر از پرستو ها می گیرد . زبان بی وزن و بی قافیه ی که در آن غزل های مرده ای بی لبخند ریشه می دواند ، مثنوی که دیگر عمرش را از همه گرفته و داستانش را از بیان یک ابر زیبا روایت می کند.
برایم آشکارا رویا های الف ، ب ، ث … روی ثانیه های گِردِ زندگی ازین ساعت می پرد و اشک شوق از تمامِ وجودش سرازیر است که در آن اسم تو را یافتم با الفبا های که بسیار زیبا می نویسد.
تعریف های که دیگر در آن لهجه ی زبان نمی گنجد از وصف ظاهر شدن معناهای ذلیل و فقیر ِ اسارت لحظه ها با ذهن آشفته ِ حال و قسمت نیمه دلیل و دلیل را پیوند دارد با تلقی های که همه ش توخالی می باشد و چگونگی شرح حال با وصف های بالاتر از حد و حد که در آن شهر را با فکرِ بسته می سوزاند ، این که آن چه هست ونیست را هستن می گویند ، اوف ، اوف لحظه های سکوتِ بی ثمر
تقی سعادت
سوم جولای ۲۰۲۴
جناب سعادت عزیز دلنوشتهء تان زیباست ، مؤفق باشید.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی