۲۴ ساعت

28 جولای
۱ دیدگاه

خیر خموشی

تاریخ نشر : یکشنبه ۷  اسد ( مرداد ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۲۸ جولای ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

خیر خموشی

دوستی دارم که همیشه شکایت دارد و میگوید در محافل و مجالس نمی شود صحبت کرد چون هر چه بگویی به کسی بر میخورد و باز تا قاف قیامت آزرده است و یا سخت دشمن می شود و به فکر کشتن و یاانتقام می افتد.

او میگوید مثلا اگر بگویی آسمان شاید در محفل کسی از کارکنان یکی از کمپنی های هوانوردی موجود باشد و فورا این سخن را به خود بگیرد و فکر کند تو می خواهی بگویی که در این کمپنی هوانوردی قیمت تکت طیاره بسیار بالا است و کسی پرسان نیز نمی کند، یا فکر می کند که می خواهی بگویی که کمپنی هوانوردی ترا هفت صبح به میدان هوایی می خواهد و به هفت شام پرواز می کند. حتی از دروغ هم نمی گوید” مسافرین محترم ببخشید، این مشکل ما بوده که شما را منتظر گذاشتیم،”چکچ بلکه اگر اعتراض کنی می گوید ” اگر قبول نداری راه برایت باز است برو و با شرکت ما پرواز نکن”. آن وقت حیران می مانی چه بگویی، نه مرجعی که شکایت کنی و نه هم گوش شنوایی، که ترا ملامت نکند و به ریشت نخندد و نگوید برو بچیم حالا وقت این حرفها نیست.  یا اگر بچه ات اختطاف شد غیر از اینکه خانه ات را بفروشی و قیمت انرا به حساب اختطاف چی تحویل بانک کنی دیگر چاره نداری.

اگر از زمین بگویی شاید کسی از غاصبان زمین که هرروز صد ها جریب زمین دولتی را به اسم خود قباله می کنند، نشسته باشد و سخنت را به خود بگیرد و فکر کند که این تو هستی که بحث غصب ملکیت را زنده نگهداشتی، چون می داند که هیچ اداره یی دولتی به قصه اش هم نیست. شاید هم کسی از مسئولینی موجود باشد که با توزیع نمرات زمین دولتی سر وکار داشته و چندین نمره زمین را به اسم خود و خویش وقوم خود ثبت کرده باشد. وقتی حرف ترا بشنود نفری اش را می فرستد که یا بچه ات را اختطاف کنند و یا ترا با موتر شان بزنند و نامش را بگذارند حادثه ترافیکی و نهایتا هم بگویند عامل حادثه از محل فرار کرده و پیدا نشد.

اگر از رشوه های کوچک قصه کنی شاید مامور رتبه پایینی یا پیاده کدام اداره نشسته باشد و باخود بگوید چه ادم دیوانه یی اگر عقل می داشت حالا باید پولدار می بود و از خرچ روزانه زندگی بی غم. باز اگر از دلار بگویی حتما کدام رئیس اداره متوجه می شود و فکر می کند از عایدات دالری اش خبر شدی شاید ترا نشانی کند و دیگر به اداره اش ترا راه هم ندهند و آن وقت برای کار های اصولی و رسمی نیز باید پول بپردازی.

 اگر چور بگویی ممکن است از کارمندان ارشد دولتی در کنارت کسی نشسته باشد و تو او را نشناخته باشی. باز از چنگ بادی گارد هایش چطور خود را نجات می دهی؟ یک روز به یک بهانه چنان ترا لت خواهند کرد که یکماه به شفاخانه اطراق کرده باشی.

اگر از فساد اداری بگویی ممکن است خویش و قوم وزیری نشسته باشد و فکر کند تو می خواهی موقف وزیر را در نزد مردم خراب کنی. اگر از دفتر خارجی بگویی ممکن است کسی را بیازاری که به دفتر خارجی وظیفه دارد، معاش می گیرد و به خیر و شر مردم نیز کاری ندارد. اگر از بیداد تجارت بگویی ممکن است تاجر زاده یی بشنود و فردا پول بپردازد که ترا به گناه دیگران محاکمه کنند و زندانی شوی.

پس چه خوب است که خاموش باشی و هیچ نگویی اگر می توانی از خانه ات هم بیرون نرو که به جنجال می مانی چه خوب گفته اند” آفت نرسد گوشه تنهایی را”.

سید عبدالقادر رحیمی

آلمان

 

 

یک پاسخ به “خیر خموشی”

  1. admin گفت:

    جناب رحیمی عزیز ممنونم از طنز گونه ی زیبای تان ، کامگار باشید.
    باعرض حرمت
    قیوم بشیر هروی

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما