آن در زن خورشید ها . . .
تاریخ نشر : شنبه ۶ اسد ( مرداد ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۲۷ جولای ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – استرالیا
آن در زن خورشید ها . . .
این کیست از پشت افق ، خورشید را در می زند
فریاد فردا آورش ، تا کهکشان سر می زند
این کیست در دلضربه ها، خونِ ستاره می دمد
با بیکران آویخته ، در آسمان پر می زند
بر مرگ مستان مویهگر، فریاد میکارد به خاک
بر تاکسارِ بی ثمر، صد خوشه محشر می زند
آغاز را می گسترد ، پایان به پایان می دهد
بر دفترِ خوابِ کهن ، صد مُهرِ آخر می زند
شورد پر پرواز را ، در چشمه ساران عروج
بر فرقِ فریادِ کهن ، از مهر نو فر می زند
آن در زنِ خورشیدها ، آن روح بیدارِ تو است
ازعشق سر بر میکشد، اندیشه بر سر می زند
بیداریت بر سر بمان ، دل را چراغستان بکن
بگشای در بر روی خود ، آینده بر در می زند
اسب زمین را زین بزن، بر آسمان قمچین بزن
رفتن به راهت رام کن، شهرِ سحر، سر می زند
دریا به دریا کن گره ، صحرا به صحرا آشنا
آن عشق آتش زاده نو ، در سینه سنگر می زند
با اوج ها در آشتی ، خورشید می روید ز دل
از کشتزارانِ تو سر ، گل های اختر می زند
در قحطیِ پروازها ، در تو عقابی می دمد
این شب – زمین را میجهد، ازصبح شهپر می زند
فاروق فارانی
دسمبر ۲۰۲۳
جناب استاد فارانی عزیز از همکاری صمیمانه تان ممنونم ، سروده ی بسیار زیبا و دلپذیری قلم زدید. کامگار باشید.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی