شرمِ گناه
تاریخ نشر : پنجشنبه ۱۱ اسد ( مرداد ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۱ اگست ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – استرالیا
شرمِ گناه
صدای ضربههای باران که با با د خشم همراه است –
بر بام خانه فریاد میزند
ولی قلب آهنین بام گنگ است
و فریادهایش چون کودک لال –
شنیدنی نیست
ابرها با خشم می رقصند
و برگها شر شر کنان به مرگ خوش آمد میگویند
رعد و برق حکم مردی را دارد که :
خشمگین بر همسرش میتازد
و من و تو-
که در آمیزیش با باران
بدنهای ترمان را
که با حریری از شرم پوشیده است
چون کودکان بی پناه
به دامن خانه پناه داده ایم…
و لباسهای نازک
که ما را با تنگی عشق در آغوش گرفته
در تنگ بودن ایام
تنگی لباس را احساس میکنیم
اما-
از ترس گناه
در شرم خانه
خواستههای مانرا
در التهاب نگاه ها
پنهان میکنیم
هما طرزی
۲۶ اپریل ۱۹۷۲
کابل – افغانستان
زیبا قلم زدید بانو طرزی گرامی ، سعادتمندی تان را تمنا دارم.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی
چو کهکشانی پر از صمیمیت از شما تشکر می کنم !
درود ومهر نثارتان باد بانو طرزی گرامی ، سرفراز باشید.