دست غریق
تاریخ نشر : جحمه ۹ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۳۰ اگست ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – استرالیا
دست غریق
کسـی جـز مـن نمی داند مدار خسته را
جهــانِ گ ـردشِ رنـگ و دوار خسته را
چو موسـم یک گراری رفت پیش از دایره
یـخ و ژالـه زنـد گل ، نـو بهـار خسته را
نمـی ارزد دو عالـم زهـد ما چون بشکنیم
پیــالـه ی شـرابِ می گسـار خسته را
به گوشی نیست مروت یک نظ ر بر ما کند
که دید دست غریق و آن هوار خسته را
بسـاط زنـدگـی مـا جـز پریشـانی نبود
به یک دَو باختیم از دل قرار خسته را
خراسـانِ خیـالـم اضطـراب ار گُـل کند
مسـافر می کَشـد آخــر تبــار خسته را
کنون عمـرم گذشتـه در تحیّر و جنون
کشـد آخـر ز فکـرم ایـن شـرار خسته را
اگـر گیتـی شکستـه درب مهـر و آرزو
مزن پا و مـده هجـرت غبـار خسته را
سیـاه چالـی که افعی نـام دارد چه سَهل
به کامش می بَـرد، آخـر شکـار خسته را
محمد ادریس بقایی ( قطره)
جناب بقایی عزیز زیبا قلم زدید ، قلم تان همیشه رنگین و طبع تان رسا باد.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی