نبض أفتاب . . .
تاریخ نشر : جحمه ۹ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۳۰ اگست ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – استرالیا
نبض أفتاب . . .
این دست آفتاب است، سربسته یک کتاب است
بیرون ز آستین کن، در پنجه اش جواب است
در دل نهان نوشتی ، بر آفتاب بنویس
هر ضربهی دلِ تو ، خود نبضِ آفتاب است
خورشید خویشتن شو ، این آفتاب خالیست
خورشیدِ شاعران است، نور اش مگر سراب است
با هر زلال ، تابان ، با هر جلال رقصان
در سینهی تو جاری سرچشمه های آب است
هشدار نفسِ شب را ، با هر نفس ز خود ران
شب شوم و ظلمت آیین ، با ماه در نقاب است
گوش از ترانه خالی ، دل مستِ بی خیالی
از خویشِ خویش خالی ، این عمقِ منجلاب است
روحِ تو مستِ پرواز، قلبت سرود و آواز
بیدار باش خود باش ، مرگ تو زهر خواب است
شعری که در سرودن ، در سینه در بگیرد
دودش دو دیده سوزد، آن شعر، شعرِ ناب است
ناسورِ این زمین را با مرهمی میازار
جسمِ دگ بنا کن ، تا روح انقلاب است
فاروق فارانی
جناب استاد فارانی بزرگوار قلم زیبای تان را می ستایم ، بسیار عالی سرودید.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی