گذرِ عمر
تاریخ نشر : چهار شنبه ۱۴ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۴ سپتامبر ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – استرالیا
گذر عمر
عمـر در انـتـظار می گذرد
بـا دل بـی قـــرار می گذرد
تاکه چشمی بهمزنی چالاک
صد خزان و بهار می گذرد
گله از روزگار بی ثمراست
زانکه او خودکار می گذرد
شاد زی تا که فرصتی داری
روزهـا بی شـمار می گذرد
موج هـا دم به دم می میرند
عمر چون رودبار می گذرد
لحظه ها را اگر حساب کنید
ردبه ردچون قطار می گذرد
زندگی یک نفـس نباشد بیش
بس که چابکسوار می گذرد
زود بگـذشـت سالـیـان دراز
حال و پار و پرار می گذرد
زندگی در سفر بـود خوشتر
گرچه اینهم چو پارمی گذرد
بـاز کـــردم یـاد فــردوســی
ســـــفـر و یـادگار می گذرد
رسـتم و زال زر کـجا رفتند
رزم اســـــفـنـدیـار می گذرد
عشق اگرچشمکی زندبشتاب
تا شـباب از کــنـار می گذرد
لفـظ و معنی بهم نمی سـازند
رنگ و روی نگار می گذرد
تا که کردم هوای پار و پرار
چشم دل دید که یار می گذرد
یار اگر با وفا و همدل گشت
زندگی خـوشگـوار می گذرد
وعده ها را عمل کنید امروز
ورنه قـول و قـرار می گذرد
در فـضــا و طیاره سـاعـاتی
در شب سرد و تار می گذرد
رسول پویان
۲۸ می ۲۰۲۴
بسیار زیبا سرودید جناب پویان گرامی ، قلم تان همیشه رنگین باد.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی