۲۴ ساعت

18 سپتامبر
۱ دیدگاه

بپر با بالِ آوازت

تاریخ نشر : چهار شنبه ۲۸ سنبله ( شهریور ) ۱۴۰۳  خورشیدی – ۱۸ سپتامبر   ۲۰۲۴  میلادی – ملبورن – استرالیا

 

بپر با بالِ آوازت

 سکوتِ سنگ  را در  شیونِ  آیینه  معنا  کن

 تبِ  تسخیر  را در  بالِ  هر  پرواز ، رویا  کن

 اگر چه کاروان‌  ها  را  سرابِ  مرگ  دزدیده

ز نقشِ پای ‌ِشان  فریادِ  رفتن  را  هویدا کن

جهان مرداب‌خو گشته ، زلالِ چشمه کن بیدار

 به روحِ دشت باران زن، عطش را نفسِ دریا کن

گدازی تازه ده خود را، و عشقِ تازه‌یِ سر کن

 درِ گرمابه ‌یِ  اندیشه را بر خویشتن  وا کن

 بپر با  بالِ  آوازت  ز لایِ  میله  هایِ   درد

 افق ها را فلق  بخشیده  و رنگین  ز  آوا کن

 به گنجشکِ  دلت پرواز   را ،  آواز  را  آموز

عقابش نه، فقط بالش، ز رنگِ عشق انشا کن

 ببین خاکسترِ یک  باغ می ‌پیچد به  دستِ باد

 اگر باغی نمی‌ کاری، همین را “باغ بالا” کن

 درِ افسانه ها می‌زن، که بیرون سر زند پریان

 ز عشقِ جاودان‌ِ شان بپرس، آن راز رسوا کن

 برون شو! کاروان آهنگِ رفتن ‌ساز می ‌سازد

 سفر از خود، سفر در خود، سفر تا شهر فردا کن

فاروق فارانی

 

یک پاسخ به “بپر با بالِ آوازت”

  1. admin گفت:

    استاد بزرگوار جناب فارانی عزیز خیلی زیبا و دلپذیر قلم زدید ، سعادتمند و سرفراز باشید.
    باعرض حرمت
    قیوم بشیر هروی

دیدگاه بگذارید

لطفاً اطلاعات خود را در قسمت پایین پر کنید.
نام
پست الکترونیک
تارنما
دیدگاه شما