زخمِ ناسور
( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : چهارشنبه ۲۵ میزان ( مهر ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۱۶ اکتوبر ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – استرالیا
زخمِ ناسور
ظاهراً مثل اسپکی چوبی
باطناً بند ، بند پوسیدم
درد ورنجم زبسکه بسیار است
آدمِ گیچ و دل پریشانم
زرد و زارم ، خزانِ طولانی
بخت و تقدیر پرغمم این است
ریختن باز قسمتم شده است
من همان خاک زیر بارانم
زندگیام شبیه سنگ شده
آنقدرسخت وسرد وغمگین است
یوسفم با همین تفاوت که
بسته در میله های زندانم
زخم های شدید قلبم را
جز خودم هیچ کس نمیفهمد
خنده در لب به دل همیشه غم است
شاعرِ گریه های پنهانم !
خار در پای من فرو رفته
راه رفتن چقدر جانکاه است
دشمنِ خویش گشتهام هر شب
با خودم دست در گریبانم
پدرم سوی من که میبیند
در دلش رنج تازه میآید
من درختم که حال پیر شده
با دو سه شاخه های لرزانم
تا که غم کوچ کرده گم گردد
چارهای نیست و باز می کوشم
چارهای نیست و کوششم عبث است
قسمتم خون شدهست ! میدانم!
بسکه غرقم به بحر تنهایی
سایهام نیز دشمنم شده است
از خودم باز پرسشم این است
کافرم ، گبر یا مسلمانم؟
شعرها پاره ،پاره ، پاره شده
شعرها درد و رنج میزاید
در فرارم به سوی خوشبختی
از خودم نیز هم گریزانم
حرف حرفم چقدر پر درد است
همه مکتوب دفترم خون است
سیل اندوه در تنم جاریست!
زخم ناسور کابلستانن . . .
نوید الله محرابی ( صافی )
جناب صافی صاحب گرامی قلم زیبای تانرا می ستایم و مؤفقیت مزید شما را آرزومندم. بسیار زیبا سرودید.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی
جهان سپاس بابت لطف و محبت تان جناب هروی
سلامت باشید
خواهش میکنم جناب صافی صاحب گرامی ، بامید همکاری های مداوم تان.