ما را غریق آب کن . . .
( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : دوشنبه ۱۲ قوس ( آذر) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۲ دسامبر ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – استرالیا
ما را غریق آب کن . . .
دریا ترین، باران ترین ،این دشت را سیراب کن
سرب و سراب آلوده ایم ، ما را غریق آب کن
این چشم بیدار عطش ، نیشی ست گژدمگون و ما
در انتظار ن وش تو ، چشمان ما را خواب کن
عصیان شام است و شفق ، پاشان شده فوج فلق
افتاده نعش آفتاب ، یادی از آن مهتاب کن
در سازمان سازِ مان تا پرده ی دیگر نهیم
این ساز مان بر دست خود، وان کلک در مضراب کن
روییده تا اوج فلک ، دیوار ها از سینه ها
این قلعه را پر رخنه کن ، پر روزنه ، پر باب کن
وقتی که از گلدسته ها، گلبانگ تاراج گل است
گل کن چراغ عمر شان ، آتش به آن محراب کن
ای آفتابی چشم تو ، در سینه شب جاری مکن
سررا به سر بسپار و سر، بیرون از آن مرداب کن
فاروق فارانی
۳۰ جولای ۲۰۰۲
بسیار زیبا سرودید جناب استاد فارانی عزیز ، سعادتمند و کامگار باشید.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی