سکوت نیمه ی شب
تاریخ نشر دوشنبه ۱۳ می ۲۰۱۳ هالند
سکوت نیمه ی شب
احمد رشاد رزیر
***
منم و اتاق تاریک و سکوت نیمه ی شب
تن خشک و دیده ی تر، در حیاط سینه ی شب
من به چیغ و ناله از درد، به سکوت طعنه گردم
و به سوی حال زارم خیره است دیده ی شب
مه کی ام؟ الاغ! نه، سگ! که به پای در نشستم
که پناه برده ام من به قد خمیده ی شب
چه گناه کرده ام من؟ که نمی کند رفیقی
با من این هوای تاریک و فضای تیره ی شب
نه گناه من همین است که یک اشتباه گشتم
در کنار آن دو حرفش برخط زمینه ی شب
از همین گناه ناشی شده که مراگرفته
آتش هزار خشم و دشمنی و کینه ی شب
پس چرا کنار آیم از میان آن دو حرفش
که نیاید آن عروسی به هدف رسیده ی شب؟
پس نخواهد آمد آن دختِ سعید و میر ملّا
گر نگیرد از سرم دست سگ دویده ی شب
احمد رشاد رزیر
زریر عزیز ، بازهم زیباست . موفق باشید. مهدی بشیر