آن سرکشی هایت چه شد . . .
( هفدهمین سال نشراتی )
تاریخ نشر : دوشنبه ۳ جدی ( دی ) ۱۴۰۳ خورشیدی – ۲۳ د سامبر ۲۰۲۴ میلادی – ملبورن – استرالیا
این شعر در سال ۲۰۰۲ سروده شده است
سال های که به قول فروغ فرخزاد: « نان نیروی شگفت
رسالت را مغلوب کرده بود» و خیل عظیمی از «فردا آوران»
را تجاوز غرب با انجیو ها، جامعه مدنی ها و
رسانه های زرد، بکام خود کشیده بود.
آن سرکشی هایت چه شد . . .
گفتی که فردا آوری ، عهد تو با ما این نبود
کاذب ترین صبح است این ، پیمان فردا این نبود
گفتی که دریا می شوی، پر چشمه صحرا میشوی
این پاسخ جوی لجن ، بر تشنگی ها این نبود
از آفتاب قصه ها، شب های ما لبریز بود
نان گوهر افسانه شد ، افسانه اما این نبود
ما بادبان افراشته، امید طوفان کاشته
ای ناخدا این شوره بود ، آن شور دریا این نبود
از عشق میگفتی سخن آن را نهان کردی بدل
دل اینچنین لب آنچنان ، آن عشق رسوا این نبود
شد عشق مسخ و شعر هم، شد واژه مسخ و نغمه هم
دردی که می جستیم ما، آن درد ، دردا این نبود
سالار طوفان گستران، شیطان سرخ عشق و جان
آن سرکشی هایت چه شد، پیمان خدا را این نبود
فاروق فارانی
۸ نوامبر ۲۰۰۲
سروده ی زیبا و دلنشین جناب استاد فارانی گرامی ، قلم تان رنگین و طبع تان رسا باد.
باعرض حرمت
قیوم بشیر هروی