ای دستهای گل کجاروانی
تاریخ نشرسه شنبه ۱۴ می ۲۰۱۳ هالند
بداهه ای اهدا به همه ای مادران
نورالله وثوق
یک شنبه بیست ودوم اردی بهشت هزار وسه صدونود ودوخورشیدی
ای دستهای گل کجاروانی
….
دیریست که مادری ندارم
… بازوی توانگری ندارم
بالِ وپرِ زندگی شکسته
جز خاطرِ پرپری ندارم
من گمشده ای دیارِ عشقم
پیداست که رهبری ندارم
آیینه ای قدنمای جان رفت
آیینه ای دیگری ندارم
ازدربدری فسانه گشتم
راهی به سوی دری ندارم
بر زمزمه ای بهارِ الفت
گلواژه ای باوری ندارم
ازهرطرفی اسیر غرقاب
سامانه ای لنگری ندار م
دربحرمحبتِ عزیزی
چشمان شناوری ندارم
خیر ازبرمن کشیده پارا
غیر ازخبری شری ندارم.
افتاده به دامنِ سرابم
سر سایه ای کوثری ندارم
در پای بهشتِ آرزویی
شور وشر محشری ندارم
ای دستهای گل کجاروانی
دیریست که مادری ندارم
…
نورالله وثوق
درود به وثوق عزیز ، خیلی زیبا وعالیست .موفق باشید. مهدی بشیر
واقعاً استادانه و استفاده واژه های ناب و معانی بلند